سلام و خسته نباشید مختصر درباره زندگی گذشتم میگم. ازدواج اولم یه پسر دارم که الان ۷ سالشه و پدرش تو تصادف فوت کرد مجدد ازدواج کردم و یه دختر ۳ ساله دارم از اولم پسرم پیش خودم بوده و ظاهرا که همسرم مشکلی نداره چون از بیمه به پسرم درآمد دادن و همسرم هزینه ای برای پسرم نمیده.
مشکلم اینه که همسرم به هیچ عنوان هیچ توجه ای به زندگیش نداره اصلا احساس مسئولیت نداره فقط به شدت رفیق باز هست و کل تایم روزش رو با دوستاش میگذرونه.۱۲ شب خونه میاد و بازم هیچ صحبتی نمیکنه. حتی اگه من مشکل داشته باشم یا اخلاقم بد باشه که خداشاهده نیست، سعی نمیکنه که با من حرف بزنه و مشکلمون رو حل کنه
تو رو خدا بگین من چیکار کنم؟ خیلی حال روحیم بد اگه بچه هام نبودن به جرات میگم که خودکشی میکردم قبلا هم یه بار اینکار کردم چون دیگه تحمل ندارم از خانواده خودم ، از خانواده همسرم ،از همسرم هیچ توجه ای نمی بینم همیشه خلا تو درونم هست اینکه تنهام کسی رو ندارم تو زندگی خودم تلاش میکنم. واقعا از این همه تلاش کردن خسته شدم خیلی وقتا دوست دارم برم پیش مادرم که فوت کردن
حالا خیلی خلاصه براتون گفتم چون مشکلاتم خیلی زیاده خیلی دوست دارم چندین جلسه برم پیش روانشناس ولی متاسفانه هزینشو اصلا ندارم حتی یک جلسه
سلام
شوهر شما به لحاظ تعهد و مسؤلیت پذیری مشکل دارد. او متأهل شده است اما متعهد و اهل خونه و زندگی نشده است. توصیه می کنم برای بررسی ویژگی های خُلقی شوهرتان، و نیز کیفیت زندگی زناشویی و شیوه های ارتباطی تان به متخصص مشاوره خانواده مراجعه نمایید.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید