چطور از خواستگارم شناخت کافی به دست بیارم؟

با سلام. من دختری 36 ساله هستم لیسانس پدر و مادرم طلاق گرفته یه برادر بزرگ متاهل دارم با پدرم تنها زندگی می کنم وقتی خواستگار میاد به خونه عمه ام میره عمه مطلقه کارمند دانشگاه شرط عمه اینه باید اونجا بره و اون تنها کسی که من دارم این یه شناخت کلی بود از خودم اینکه من دختری هستم به علت طلاق زیاد فوبیای ازدواج دارم و هر خواستگاری میاد وقتی می فهمم منو پسندیدن حالت تهوع استفراغ سرگیجه انگار می خوام برم غربت انگار آزادیمو می گیرن انگار یه کبوتر آزادم از فردا می خوام برم تو قفس آخرش نه یک هفته طول نمی کشه می گم نه همش دنبال بهانه برای رد کردنم دنبال کوچکترین ضعف هر دکتری ام میرم دارو میده اما وقتی خواستگار ندارم سالمم وقتی دارم قاطی می کنم اما آدمی هستم که تو همه چیزهای جدید زندگی اینجورم اول دبیرستان اول دانشگاه اول هرکاری رفتم این شکلی بودم اگه محیط بهم فرصت بده بعد 4 ماه عادی می شم مشکلم اینه درس چیز بدی نبود اطراف کمک کردن رفتم غیرانتفایی یا دانشگاه آزاد اما ازدواج چیزیه که این فوبیا چشم منو می بینده اون ترس حالت تهوع شب نخوابیدن ها غذا نخوردن ها من نمی تونن با چشم باز پسره رو ببینم می ترسم تو اون حالت چشم بسته به خاطر سن و شرایطم بگم بله بعد پشیمون بشم از طرفی تو اون شرایط برم روانپزشک تا دارو اثر کنه من مردمو زنده شدم می خوان راهنمایی کنید که من از اولین روز خواستگاری فرص کنید یه خواستگار مادرش زنگ زده خونمون پروسه خواستگاری رو چطور جلو ببرم که هم شناخت از اون آدم پیدا کنم هم اون فوبیا و ترس رو مهار کنم هم خانواده ما خانواده سنتی هست این بحث آشنایی بیشتر از یک ماه نهایت 2 ماه طول نکشه و در چه مرحله ای و چطور به پسر مشاوره قبل ازدواج رو مطرح کنم البته من هزینه مشاوره رو نمی دونم چقدره تو این زمونه اگه هزینه اش زیاد باشه پسره نخواد بیاد یا بگه من اعتقادی به این چیزا ندارم یا فکر کنه من بچه طلاقم قاطی دارم خوب خواستگار هم آدم عامی هست همه دکترا ندارن که بفهمن شاید یه آدم فرهنگ پایین باشه نحوه گفتنم چطور باشه و اینکه مشاوره قبل ازدواج چند روز طول می کشه نتیجشو مشاور بگه و هر چی که مهمه در امر خواستگاری من نپرسیدم از شما لطفا راهنمایی کنید؟