من بیست و یک سالمه و مشهد زندگی میکنم و گرگان ازدواج کردم دلیل ازدواجم راه دور حضور برادرم گرگان بود و این که پدرم قرار بود بیان گرگان اما بنا به دلایلی پدرم نتونست بیاد و برادرم هم برگشت مشهد الان که قراره برم گرگان اصلا حس خوبی ندارم شب ها مدام گریه میکنم دوری خانوادم برام سخته نمیدونم چطوری باید حالمو خوب کنم برای ادامه زندگی چون ناامیدم بنظرم آینده خیلی وحشتناکه و پر از تنهایی...خودم احساس میکنم دچار افسردگی شدم...باید چیکار کنم تا زندگی بهتری داشته باشم و تحمل کنم ؟
سلام و وقت بخیر
قطعا بعد از ازدواج هر دختری وابستگی باید به سمت همسر هدایت بشه و اینکه محدودیتی در ارتباط نخواهید داشت الان تماس تصویری و صوتی هر لحظه افراد رو بهم نزدیک میکنه ، در خصوص این مورد میتونید با همسرتون صحبت کنید .
دوست داشتی کنار خانوادت باشی ولی هروز یه غم داشته باشه و خانوادت مدامغصه بخورنکه دخترمون چقد ناراحته و..منمسختمه ولی به اینا که فکر کنی اروم میشی جوری که بری خونه خودت اونقد ارامش پیدا کنی که هرجا بری دوس داشته باشی سریع برگردی خونه خودت
سلام عزیزم منم راه دور ازدواجکردم خودماز مشهدم
دوست داشتی کنار خانوادت باشی ولی هروز یه غم داشته باشه و خانوادت مدامغصه بخورنکه دخترمون چقد ناراحته و..منمسختمه ولی به اینا که فکر کنی اروم میشی جوری که بری خونه خودت اونقد ارامش پیدا کنی که هرجا بری دوس داشته باشی سریع برگردی خونه خودت