2794

ارتباط در فضای مجازی

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 69 بازدید

سلام من دختر ۲۸ ساله ای هستم که حدود ۵ ماهی است از طریق تلگرام با آقایی ۳۲ آشنا شدم

در ابتدا ایشون خیلی مشتاق بودند تا اینکه من بهشون گفتم معتقد به مسائل دینی هستم

ایشون هم سعی کردند از راه های دیگه ای وارد بشند اما وقتی مقاومت من دیدند قبول کردند

من فکر کردم رابطه تموم شده اما باز دوباره به من پیام دادند و وقتی من ازشون پرسیدم مگه رابطه ما تموم نشده بود گفتند اون نوع رابطه بله ولی می تونیم همین جوری باهم باشیم

منم قبول کردم چون هم احساس تنهایی می کردم هم اینکه مشخصات عمومی ایشون تا حد زیادی برای من ایده آله(از نظر تحصیلات، خانواده، مالی همون چیزی که می خوام هستند فقط از نظر مذهبی با هم اختلاف داریم که شبیه اقوام ما نیز هستند به طور مثال تو فامیل ما هیچ کس غیر از من و مامانم حجاب نداره و همگی اهل نوشیدنی خوردن هستند اما من دوست داشتم خانواده همسر آیندم بیشتر شبیه خودم باشند تا خانواده)

رابطه ما همین جوری ادامه داشت بیشتر وقت ها هم ارتباط از طرف ایشون بود و کمتر من شروع کننده صحبت بودم و من همیشه متعجب که چرا ایشون نه درخواست شماره من و نه درخواست دیدار می کنند 

تا حدود دو ماه بعد به دلیل فیلتر بودن تلگرام درخواست شماره تلفن کردند از اون به بعد تا یک مدتی ارتباط از طریق واتس اپ بود که گه گاهی تماس های اینترنتی نیز گرفته میشد و در ظاهر  همه چی خوب بود تا اینکه این تماس ها هم به خودی خود قطع شدند و الان بعضی اوقات فقط تماس می گیرند(اشاره کنم من هیچ ناراحتی یا اصراری برای برقراری تماس ها نشون ندادم)

حدود سه بار هم چند روزی از هم بی خبر بودیم که ایشون همیشه رابطه را دوباره شروع کردند

تو حرفاشون از کلمات محبت آمیز استفاده می کنند و انتظار دارند که منم در جوابشون ابراز احساسات داشته باشم اما دو مسئله هست که خودداری می کنم

۱.فکر اینکه اگر منو دوست دارند چرا تا حالا برنامه ای برای دیدن من نریختند

۲.من از ابراز احساسات و وابستگی می ترسم 

با خودم فکر می کنم ما از نظر مذهبی باهم تفاوت داریم بعدا اگر وابسته بشم چشمم رو این‌چیزا ببندم به مشکل می خورم وقتی رابطه جدی بشه

(یک موضوع دیگر من ۲۲ سالگی عاشق به تمام معنا شدم و دو سال برای اون عشق زحمت کشیدم اما دیدم به نتیجه نمی رسه خودم تموم کردم اما هنوز تو اون عشق موندم و از عاشقی می ترسم که دوباره‌گرفتارش بشم و اذیت بشم و باعث شده تو تمام رابطه های بعدیم طرف مقابل از سرد بودن احساسات ناراحت باشند و جمله ای که همشون تکرار می کنند اینکه چرا جلوی احساسات میگیری معلومه درونت احساساتیه ولی خودت جلوشو میگیری)

پس لطفا به من دو جواب بدید

۱. چرا این آقا بعد از ۵ ماه درخواستی برای دیدار من نکردند با اینکه خونه ها بهم خیلی نزدیک هستتد

۲.من چجوری ترس از ابراز احساسات بزارم کنار

ممنون از صبوری شما

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۸ جنسیت زن وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

با سلام 
اينكه فرموديد ايشان قبول كردن يعني واقعا پذيرفتن يا سعي كردند از در ديگري وارد شوند . 
اينجور كه گفته اند همينجور با هم بودن يعني يك مدل دست گرمي و رابطه بدون برنامه و هدف 
بيشك هر رابطه ايي دلبستگي و وابستگي هايي را به همراه دارد بخصوص كه ايشان ويژگي هايي را دارند كه براي شما معيارهاي مهمي بوده است .
احساس تنهايي نبايد عاملي براي ادامه يك رابطه بي هدف باشد.مذهب و عقايد ديني ملاك هاي مهمي هستند  بايد به اين موضوع فكر كنيد كه ادامه اين رابطه و وابستگي هايي كه به همراه دارد گاهي براي حفظ اين رابطه مجبور به پا گذاشتن روي عقايد خود ميشود و ايا شما امادگي براي اين موضوع را در خود ميبينيد .
اينكه ايشان تمايلي براي ديدار يا گرفتن زودتر شماره نداشته يا اين ارتباط سطحي است دو روز پيام ميدهند چند روز بي خبري شواهدي است كه ميتوان نشانگر اين باشد كه اين رابطه براي ايشان جدي نيست يا ممكن است ايشان همزمان در يك رابطه ديگري باشد . اين دو فكر شما منطقي است 
براي حل موضوع احساسي گذشته و رد پايي كه امروزه در زندگي شما گذاشته و باعث ترس و اين عدم بيان احساسات شده لازمه كه حتما با مشاور فردي حضوري صحبت كنيد چون ترديد و ياد اوري گذشته ميتواند هر رابطه را خراب كند 
در مورد سوال دومتون ترس از ابراز احساسات به نوعي حفاظت خود در برابر ترس از شكست است .

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha