چطور با جنگ اعصاب خودم کار بیام؟

سلام، من و همسرم ۲سال دوست بودیم بعد ازدواج کردیم، من کل گذشته همسرم و میدونم و اصلا هم واسم مهم نبود چون همیشه میگفتم گذشته آدما به خودشون مربوطه، هنوزم میگم اما یکبار حین زندگی مشترکمون ازش شیطنت دیدم، پیام داده بود قرار گذاشته بود، با یه کیس جدید، من فهمیدم اما جزئیاتش و نمیدونستم ، الان که فهمیدم نه میتونم ببخشم نه میتونم کنار بیام، چون هضمش سخته واسم منی که از چیزی کم نذاشتم حتی همیشه رفیق و هم صحبتش بودم چرا باید دلش یه هم صحبت دیگه بخواد؟؟ شبا کلا خواب ندارم و مدام گریه میکنم و با خودم میجنگم، بعد از اون ماجرا گاهی باهاش خوبم گاهی ازش متنفر، اما خودش میگه عاشقمه و به هیچ قیمتی من و از دست نمیده و پشیمونه، از خودم و فکرایی که به سرم میزنه میترسم، یه بار قرص خوردم، یه بار آمار اون طرف و در اوردم با اینکه خیلی وقتت گذشته و الان بچه داره چند شب ‌پیش میخواستم آبروش و ببرم، نمیتونم کنار بیام دارم عذاب میکشم اگر یک درصد هم میدونستم مامان و بابام بعد از من دق نمیکنن حتما میکشتم خودمو اینم بگم که همسرم از همه نظر خوبه مالی خانواده ظاهری همه چیز اوکیه، اما این دختره... همش تو مخ منه مدام یادم میاد، دلم فراموشی میخواد حتی واسه چند ساعت، بگین چیکار کنم؟