سلام عزیزم، در متن شما چندین نکته وجود داره اولیش این هست که شما یک خانواده وابسته به هم به نظر می رسید. اعضای یک خانواده در عین حال که به هم دل بستگی دارند اما قرار نیست به هم وابسته باشند. منظور از وابستگی این است که اگر حال یکی از شما بد باشد زندگی بقیه تعطیل شود! مطمئناً با مشکل یا ناراحتی یکی از عزیزان ما نیز غمگین دل آزرده خواهیم شد اما نباید مسئولیتهای زندگی شخصی خودمان را زمین بگذاریم و تمام توجه و نگرانی و حواسمان به این باشد که الان در زندگی عزیز من در خانواده ام اتفاقی میافتد؟!
اگر قرار است برادرتان مهاجرت کنند این موضوع به خودشان مربوط است و نباید خللی در زندگی شما ایجاد کند البته دلتنگی بسیار طبیعی است اما یادتان باشد که تمام اعضای خانواده ما امانت هایی هستند که در مدت محدودی به ما داده شده اند هیچ تضمینی وجود ندارد که هر کدام از آن عزیزان فردا هم کنار ما باشند و این یک قانون و اصل نیست که ما بخواهیم همیشه آن را حفظ کنیم.
در نتیجه می خواهم بدانید که اولین فردی که روی آن میتوانید سرمایه گذاری بکنید خودتان هستید و نه هیچ کدام از عزیزان دیگر خانواده.
در مورد مادرتان شما مجبور نیستید قرارهای ایشان را تحمل کنید شما به سن بلوغ رسیده اید و می توانید مستقل شوید و روی پای خودتان بایستید می توانید با مادرتان گفتگو کنید و از ایشان بخواهید که اگر قرار است با هم زندگی کنید باید به حقوق هم احترام بگذارید و باعث خوشحالی و رضایت بیشتر در زندگی هم شوید در غیر این صورت چه لزومی دارد که با هم زندگی کنید و موجب آزار یکدیگر شوید؟
با توجه به سن شما به نظر می رسد مسئله اشتغال و رسیدن به استقلال مالی و کاری از موضوعات مهم دوران شماست اگر انرژی خود را صرف نگرانی برای زندگی برادر یا مادرتان کنید خیلی زود می بینید که زندگی خودتان را فدا کرده اید و آن وقت افسردگی و پشیمانی احساسی است که در آینده تجربه خواهید کرد من پیشنهاد می کنم به یک تراپیست مراجعه کنید و روی افکار و باور های ناکارآمد خود کار کنید، همچنین در پیج اینستاگرام مطالبی در این خصوص وجود دارد می توانید از آن ها استفاده کنید
براتون آرزوی موفقیت دارم.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید