با سلام خسته نباشید
ما ۲ سال که ازدواج کریم و ۵ سال عقد بودیم
طبقه پایین خونه مادر همسرم زندگی میکنیم
هر چند وقت یک بار برای ما مشکلاتی به موجود میاد که کلا ذهن ما رو درگیر میکنه
من خودم شاغل هستم ۷ تا ۲ سرکارم همسرم هم ۷ تا ۸ شب
خانوادش همش دوست دارن مهمونی براشون میاد ما بریم خونه اونا حتی اگه ما خودمون مهمون داشته باشیم!
میخوان سر از کارامون در بیارن یا سر از رفت و آمدمون در بیارن که کجا میریم یا کی میریم با کی میریم.(ما با کس خاصی رفت و آمد نمیکنیم یا کار خاصی نمیکنیم ولی دوست نداریم کسی از کارمون سر در بیاره ) ما هم چندین بار با بی محلی و جواب ندادن گذروندیم
ما طبقه پایین میشینیم کرایه نمیدیم ولی هر خرجی باشه خودمون انجام میدیم و کمک مالی ازشون نمیگیریم حتی برای وعده های غذایی نمیریم خونشون به علت مشکلات مالی و گرونی ها مگر اینکه دعوت کنن!
میخوایم باهاشون حرف هم بزنیم متوجه منظور ما نمیشن و حرف های ما رو اصلا متوجه نمیشن و داد و بیداد راه میندازن یا با ناراحتی و تیکه کنایه جوابمون رو میدن! یا مادرش گریه میکنه و مریض میشه...
بعد ما چند تایی دوست داریم که باهاشون رفت و آمد داریم خیلی کم اینا خوششون نمیاد و میگن آدم نباید با غریبه رفت و آمد کنه البته خودشون با هم محلی هاشون دوستن و رفت و آمد میکنن...ولی دوست ندارن ما جز خودشون با کسی رفت و آمد کنیم!
حالا پدر شوهر ،خواهر شوهرم که نامزدن براش چله ای اورده بود ما هم خودمون مهمون داشتیم که یکی از دوستامون بود که از راه دور اومده بودن و قرار بود شب بمونن
خواهر شوهرم ساعت ۱۰.۳۰ شب پیام داد به شوهرم که برام چله ای اوردن میاین شوهرمم گفت مهمون داریم
حالا از اون شب مادر شوهرم قهر کرده تو حیاط هم میبینیمش سلام میدیم جواب نمیده!
تو رو خدا راه حلتون برای ما چیه کافه شدیم انقد به این چیزا فکر کردیم که کسی ناراحت نشه و روابط خوب بمونه ولی نمیمونه...
شوهرمم تک پسره و ۳ تا خواهر داره یکیشون متاهله یکی نامزد و یکی مجرد
حقیقتش ما دوست نداریم از اینجا بریم چون جایی دیگه بریم مجبوریم کرایه بدیم و روند پس اندازمون کند میشه....
ممنون میشم راه درست و راه حلی رو بهم بگید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید