2794

مادرم از شوهرم توقع زیادی دارد

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 67 بازدید

سلام خسته نباشید. ببخشید یه سوالی داشتم من از اولین روز نامزدیم درگیر این موضوع هستم مادرم همیشه همسرم رو با بقیه مقایسه میکنه  همش ازش ناراحت میشه که چرا فلان کار رو کرد یا چرا فلان کار رو نکرد مثلا اگه بیاد خونمون و همزمان مادرشوهرم اینجا باشه و شوهرم سر سفره به مادرش تعارف کنه اما به مامان من تعارف نکنه مامانم ناراحت میشه و هر سری اینو به من میگه یا مثلا اگه  مامانم و خواهرشوهرم در حال کمک کردن به من باشن و شوهرم بیاد و تشکر کنه مامانم ناراحت میشه که چرا از خواهرش تشکر کرده ولی از من نه مگه من نوکرشم و از این حرف ها بعد هم تا یه مدت اینو بهم هی میگه و منم عصبی میشم خوب دست من که نیستش منم هی به شوهرم گوشزد میکنم اونم میگه بابا من منظوری ندارم اگه به زنداداشم بیشتر تعارف میکنم یا ازش تشکر میکنم بخاطر اینکه باهاش احساس راحتی ندارم کمتر از مامانت تشکر میکنم چون باهاش احساس صمیمیت میکنم اینم بگم قبلا ما خیلی زود به زود میرفتیم خونه مادرم اینا اما از وقتی که هی من به شوهرم گفتم فلان رفتار رو نکن فلان چیز رو نگو فلان کار رو بکن شوهرمم رفت و آمدش رو خیلی کمتر کرده تا حرف حدیث ها کمتر بشه اما هر وقت که مامانم اینا رو می بینیم آخرش من و شوهرم با هم یه بحثی داریم که چرا چنین حرفی زدی یا چرا چنین کاری رو کردی یا نکردی من حق به همسرم نمیدم  که بگم طرفدارشم اما حق رو هم به مادرمم نمیتونم صد در صد بدم آخه حس میکنم توقعش زیادی بالاست یا زیادی رو رفتار شوهرم حساسه من خودم بی احترامی از شوهرم ندیدم ام رفتارشم تایید نمیکنم صدبار بهش گفتم یا به همه تعارف کن یا به کسی تعارف نکن اما حرف تو گوشش نمیره الان من چیکار کنم تو رو خدا راهنماییم کنید؟  ممنونم

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۳ جنسیت زن شغل خانه دار
پاسخ مشاور

مشاور خانواده و زوج درمانگر

سلام عزیزم
شرایط شما نیاز به بررسی بیشتر و کمی اطلاعات در خصوص تاریخچه این اتفاقات و زندگی شماست.
حقیقتا رفتار مادر شما درست نیست به شرطی که رفتار همسرتان مبنی بر بی احترامی نباشد.
اما عزیزم چرا زندگی مشترکتون رو درگیر این مسائل میکنید؟شما باید هم با مادر و هم همسرتان صحبت کنید و از احساسی که الان تحت این شرایط شما دارید بگویید و اینکه آنها آدمهای بزرگ هستند و باید بتوانند باهم صحبت کنند  تا بتوانند سو  تفاهم ها را از بین ببرند.نه اینکه شما این بین هم با مادر درگیر باشید و هم با همسر و در نتیجه دچار درماندگی شوید چون کاری از دستتان بر نمیاید.شما نباید هیچ کدام را مدام سرزنش کنید بلکه یک بار باید در این خصوص مفصل صحبت کرده و حل مساله کنید.گاهی ما از روبرو شدن با مشکلات و پیدا کردن راه حل برای آنها مدت ها اجتناب میکنیم و در نتیجه آنها بیش از حد ادامه دار میشوند غافل از اینکه میتوانستیم زودتر مانع شدت گرفتن آنها شویم.
در نهایت اگر هیچ کدام راضی به صحبت و حل مشاله نشدند شما باید هم همسرتان و هم مادرتان را همانگونه که هستند بپذیرید بدون آنکه خودتان این بین آسیب ببینید.
باز هم میگم من نیاز به بررسی اطلاعات بیشتری در این خصوص برای پاسخگویی بهتر دارم.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha