سلام
شما و مادر شوهرتان مشکلات ارتباطی جدی دارید، و حریم و حرمت ها بین تان شکسته و تخریب شده است . برای بهبود مشکلات ارتباطی تان نیاز به دریافت خدمات مشاوره حضوری دارید. با این حال برای حفظ زندگی زناشویی تان چند نکته راهبردی خدمت تان عرض می کنم.
1- از این به بعد دست از گله و انتقاد از مادر شورتان بکشید.
2- نسبت به رفتارهای خود بازنگری کنید و به تغییر و اصلاح رفتار خود بپردازید. شما نمی توانید رفتار مادر شوهرتان را تغییر دهید بلکه شما می توانید رفتار خود را تغییر دهید و این موجب تغییر رفتار مادر شوهرتان منجر می شود.
3- درست این بود شوهر شما برای حل مشکلات ارتباطی با خانواده اش صحبت می کرد. به نظر می رسد شما بجای شوهرتان اقدام کرده اید.
4- ایجاد مرز در روابط خانوادگی. اگر در روابط خانوادگی تان از قبل مرزسازی می کردید با چنین مشکلاتی مواجه نمی شدید.
سلام عزیزم. اولا برات آرزوی صبر میکنم واقعا شرایط سخت و ظالمانه ای رو تحمل میکنی. امیدوارم حرفام مفید باشن و تا حدی کمکت کنن. شما احتمالا با آدمهایی طرف هستی که بدبین و زخم خورده هستن و قبلا شرایط مثل شما یا حتی خیلی بدتری رو تجربه کردن و متاسفانه مشکلات بزرگشون نکرده بلکه خردشون کرده و براشون دنیا و آدماش غیرقابل اطمینان هستن، کوچکترین رفتار شما و احتمالا بقیه رو دهن کجی یا کنایه و تحقیر تلقی میکنن و همیشه برداشتشون از سایرین دشمن و حسود و .. هست. و همیشه روح و روانشون آشوب و خشم و نفرته متاسفانه. و تنها چیزی که بهشون آرامش میده اینه که نیش و کنایه بزنن و سرکوب و تحقیر دیگران بهشون آرامش میده متاسفانه. اولا به خدا پناه ببر که خدایی نکرده در آینده گرفتار فلاکتی که اونها دارن نشی. براشون دعای خیر کن. و حالا کارهای خیلی خیلی مشکلتر: همیشه سعی کن بدون ابهام و بدون کنایه و بدون مقابله باهاشون برخورد کنی. وقتی از ته دلت میخوای جواب دندان شکن بهشون بدی یا اخم و بی محلی کنی دقیقا برعکسش عمل کن و فکر کن چجور آتیششون رو خاموش کنی. منظورم این نیست که خودتو کوچیک کنی یا تملق و چاپلوسی خدایی نکرده. اولا نیتت این باشه که بخاطر خدا و بزرگ شدن روح خودت کار درست رو انجام بدی نه کاری که دلت رو خنک میکنه. ثانیا صبر داشته باش تا کم کم انشاءالله نتیجه بگیری. و هم اینکه خیلی به فکر خودت باش و تسلیم خواسته های اونها که خودت تمایلی بهش نداری نشو. اگر تنها دلیلت برای مثلا مسافرت با اونها اینه که عصبانی نشن تسلیم نشو. ولی با پیام بهشون با ملایمت حالی کن که من واقعا دلم میخواد تمایل داشتم با شما بیام و خوشحالتون کنم واقعا از اینکه شما ناراحت بشید ناراحتم و دلم میخواست همیشه میتونستم شاد و خوشحال و راضیتون کنم، ولی متاسفانه به این مسافرت تمایل ندارم. امیدوارم بهتون خوش بگذره و ... تهاجمیترین کاری که انجام میدید یکی همین مقاومت بدون کنایه و طعنه و بدون دست آویزی برای شکایتشون باشه و یکی اینکه وقتی بهت تیکه و کنایه میگن و ... تا جایی که میتونی سکوت کن نمیدونم بستگی به طرف شما داره البته و اگر زیاد تحت فشار بودی هر چند تا یکبار با ملایمت بهشون پیام بده که فلان حرفی که زدید متاسفانه مثل زخم زبون و کنایه دل من رو رنجوند و ... ولی این راه دوم چون ممکنه خودش یه ضایع شدن براشون باشه و شما رو تسکین میده از این جهت که متهمشون میکنید خیلی بی رویه استفاده نشه و ثانیا چون به خودشون میارتشون و بلکه بفهمن که عیب جو هستن و اسم این کارشون زخم زبان هست، بعد مدتی اطمینان دادن بهشون که قصد ناراحت کردنشون رو ندارید و از ناراحتی و نارضایتیشون متاسف و ناراحتید و ....؛ بعد یه مدت به برنامه ابهام زدایی و ملایمتتون اضافه کنید. و یه پیشنهاد دیگه اینکه صرفا از طریق پیام حرفهاتون رو بزنید تا هم کلی سبک و سنگینشون کنید و هم لحن و ناراحتیتون رو پنهان کنه. خدا بهتون صبر بده. مطمئن باشید اگر از پسش برنمی آمدید تو این شرایط قرارتون نمیداد. از خدا خیلی کمک بخواید
سلام عزیزم. اولا برات آرزوی صبر میکنم واقعا شرایط سخت و ظالمانه ای رو تحمل میکنی. امیدوارم حرفام مفید باشن و تا حدی کمکت کنن. شما احتمالا با آدمهایی طرف هستی که بدبین و زخم خورده هستن و قبلا شرایط مثل شما یا حتی خیلی بدتری رو تجربه کردن و متاسفانه مشکلات بزرگشون نکرده بلکه خردشون کرده و براشون دنیا و آدماش غیرقابل اطمینان هستن، کوچکترین رفتار شما و احتمالا بقیه رو دهن کجی یا کنایه و تحقیر تلقی میکنن و همیشه برداشتشون از سایرین دشمن و حسود و .. هست. و همیشه روح و روانشون آشوب و خشم و نفرته متاسفانه. و تنها چیزی که بهشون آرامش میده اینه که نیش و کنایه بزنن و سرکوب و تحقیر دیگران بهشون آرامش میده متاسفانه. اولا به خدا پناه ببر که خدایی نکرده در آینده گرفتار فلاکتی که اونها دارن نشی. براشون دعای خیر کن. و حالا کارهای خیلی خیلی مشکلتر: همیشه سعی کن بدون ابهام و بدون کنایه و بدون مقابله باهاشون برخورد کنی. وقتی از ته دلت میخوای جواب دندان شکن بهشون بدی یا اخم و بی محلی کنی دقیقا برعکسش عمل کن و فکر کن چجور آتیششون رو خاموش کنی. منظورم این نیست که خودتو کوچیک کنی یا تملق و چاپلوسی خدایی نکرده. اولا نیتت این باشه که بخاطر خدا و بزرگ شدن روح خودت کار درست رو انجام بدی نه کاری که دلت رو خنک میکنه. ثانیا صبر داشته باش تا کم کم انشاءالله نتیجه بگیری. و هم اینکه خیلی به فکر خودت باش و تسلیم خواسته های اونها که خودت تمایلی بهش نداری نشو. اگر تنها دلیلت برای مثلا مسافرت با اونها اینه که عصبانی نشن تسلیم نشو. ولی با پیام بهشون با ملایمت حالی کن که من واقعا دلم میخواد تمایل داشتم با شما بیام و خوشحالتون کنم واقعا از اینکه شما ناراحت بشید ناراحتم و دلم میخواست همیشه میتونستم شاد و خوشحال و راضیتون کنم، ولی متاسفانه به این مسافرت تمایل ندارم. امیدوارم بهتون خوش بگذره و ... تهاجمیترین کاری که انجام میدید یکی همین مقاومت بدون کنایه و طعنه و بدون دست آویزی برای شکایتشون باشه و یکی اینکه وقتی بهت تیکه و کنایه میگن و ... تا جایی که میتونی سکوت کن نمیدونم بستگی به طرف شما داره البته و اگر زیاد تحت فشار بودی هر چند تا یکبار با ملایمت بهشون پیام بده که فلان حرفی که زدید متاسفانه مثل زخم زبون و کنایه دل من رو رنجوند و ... ولی این راه دوم چون ممکنه خودش یه ضایع شدن براشون باشه و شما رو تسکین میده از این جهت که متهمشون میکنید خیلی بی رویه استفاده نشه و ثانیا چون به خودشون میارتشون و بلکه بفهمن که عیب جو هستن و اسم این کارشون زخم زبان هست، بعد مدتی اطمینان دادن بهشون که قصد ناراحت کردنشون رو ندارید و از ناراحتی و نارضایتیشون متاسف و ناراحتید و ....؛ بعد یه مدت به برنامه ابهام زدایی و ملایمتتون اضافه کنید. و یه پیشنهاد دیگه اینکه صرفا از طریق پیام حرفهاتون رو بزنید تا هم کلی سبک و سنگینشون کنید و هم لحن و ناراحتیتون رو پنهان کنه. خدا بهتون صبر بده. مطمئن باشید اگر از پسش برنمی آمدید تو این شرایط قرارتون نمیداد. از خدا خیلی کمک بخواید