سلام خدمت شما .
برادری دارم ۲۸ ساله که تحصیل کرده اند و کار و درآمد هم دارند. چند مدتی است از خانمی هم سن و سال خودشون و هم رشته ای با خودشون علاقمند هستند.
ابتدا خانواده من و به خصوص مادرم بسیار ناراحت شدند ولی خوب چون دیدند ایشون علاقمندند و چاره ای نیست قبول کردند . این دختر خانم ساکن شهر دیگری هستند و آشنایی شان با برادرم از زمان دانشگاه شروع می شود (که با احتساب آن زمان تا الان حداقل ۴ سال )می گذرد. پدر و مادرم بار اول سه یا چهار سال پیش خواستگاری رفتند که پدر دختر خانم علاقه ای نداشتند و گفتند دختر به شهر دیگری نمی دهند البته اون موقع برادرم وضعیت مالی نامناسب تری داشتند اما پدرم تمکن مالی خوبی داشتند.
بعدها هم مادرم تماس گرفتند باز هم گفتند پدرشون رضایت نمی دهد و ....
برادرم اخلاق تندی دارند ولی بسیار مهربان هست . اهل هیچ چیزی مثل اعتیاد و رفیق و.. هم نیستد. جالبه که اون دختر خانم هنوز با برادرم در ارتباط و حتی براشون کادو هم می فرسته. خانواده ما منظورم پدر و مادر و ما خواهر و برادرها هم می دونیم . از نظر خانوادگی هم هر دو خانواده سطح تحصیلی و دینی مثلا بالایی داریم .
مادرم دلش می خواهد برادرم سر و سامان بگیرید و یک دفعه شماره دختر خانم را گرفت (البته یواشکی یافتیم و برادرم به شدت ناراحت شد و مادرم گفت قبلا داشتم ،چون در یه اسباب کشی گم کرده بودند و از طرفی چون جواب خانواده دختر در ظاهر نه بود مادرم اونا رو ریخت دور )و با ایشون صحبت کرد و ایشون گفت که دیگه منصرف شدم و با هم سازگاری نداریم . البته پدرم بر این عقیده که احتمالا همان روز از دست هم عصبانی بودند و این حرفا رو زدند و گرنه چهارسال ارتباط الان به این نتیجه رسیدند.
خلاصه مطلب ،چیکار باید کرد؟ این سردرگمی و علاقمندی و ...
برادرم فرد دیگری رو هم نمی خواد و اون دختر خانم علی رغم ادعای خانوادشون که خواستگارهای مهمی دارند و ... هنوز مجرند (یعنی همدیگر رو می خواهند و یا ادعای پدر و مادرشون از سر دلسوزی و عزیز کردن ایشون بوده ).
در ضمن برادرم آدم بسیار سر سخت و به اصطلاح خودمون قد و یه دنده است . کمی هم اخلاق تند دارد و زود عصبانی می شود از نظر مدیریتی و کسب و کار بسیار دقیق هستند .
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید