سلام عزیزم،
زندگی مشترک و کلا هر رابطه ای یک تعریفی برای هر فردی داره، در چیزی که شما نوشتید نه از عشق خبری هست نه از احترام نه از صمیمیت نه از رشد فردی نه از امکانات رفاهی و....
خوب سوال اینه که شما برای چی ازدواج کردید؟
آیا اون دلایل الان دارند تأمین میشوند؟ مثل رضایت مثل آرامش مثل شادی
اگر نمیشوند پس دو راه بیشتر وجود نداره اول اینکه اگر همسر شما منطقی و اهل گفتگو هستند به وضوح بهشون بگید که حالتون در این رابطه به علت نبودن نزدیکی و احترام و علاقه خوب نیست، یک رابطه به مهارتهایی نیاز داره که بتونه اونو تازه و استوار نگه داره ، اگر این زندگی برای هر دوی شما مهم است حتما به زوج درمانگر حاذق مراجعه کنید، بسیاری از رفتارهای ناکارآمد حاصلِ نادانستگی است و خوشبختانه قابل آموزش و یادگیری است و این برای هر دوی شما ضروریست ، هم برای همسرتان که طبق اظهار شما بروز عاطفه و احترام ندارند هم برای شما که به عنوان یک زن یاد بگیرید چطور احترام نسبت به خود را در سایرین برانگیزید و تقویت کنید چون هر موضوعی در یک رابطه دونفره همیشه دو بعد دارد و همزمان هر دو بعد باید اصلاح شود.
راه دوم در صورت عدم انتخاب همسرتون برای بهبود و حل مشکلات رابطه جدایی هست که در اون صورت باز شما لازمه از قبل آموزشهای لازم و دیده باشید و تراپی گرفته باشید و تلاشهای لازم رو انجام داده باشید و در نهایت وقتی خواسته های شما دونفر در یک ظرف نتواند جمع شود به هر علتی، علت مهم نیست نتیجه مهم است وقت جدایی است.
علت میتونه عدم اهمیت همسر شما باشه که در اون صورت رابطه با همچین یاری نمیتونه بالغانه باشه!
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید