2794

من چطور میتونم به بهبود زندگیم کمک کنم؟

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 53 بازدید

سلام. من حدود ۶ ساله که ازدواج کردم خدا هنوز فرزندی بهم نداده. اوایل ازدواجم تا حدود ۳ سال اول به خاطر شدت اختلاف فرهنگهایی که داشتیم نمیتونستیم هیچ جوری با هم کنار بیایم. اما به مرور با کار کردن روی خودم و استفاده از کتابها و سایتها و پیج های روانشناسی کلا زندگیم خدا را شکر تغییر کرد. اونقدر به همسرم وابسته شدیم که الان مورد نکوهش خانوادشه.و از اینکه یه جورایی به حرف همدیگه گوش میکنیم سرزنشش میکنند. خانواده همسرم اخلاق خاصی دارن به این صورت که مدام به پسرهاشون میگن به زن رو نده، تو مردی و باید مردونه رفتار کنی، نذار زنت بدونه چقدر درآمد داری، تنها بیا خونه ما....خلاصه مرد سالار مطلق. اختلافهای اول زندگیمم به خاطر این بود که همسرم تمام حرفهای اونا را در زندگیم پیاده میکرد. اما الان دیگه خیلی به حرفشون گوش نمیده و مشکل منم همین حرفا و کارای اوناس الان شب و روز استرس دارم نکنه دوباره شروع کنند به پیاده کردن حرفاشون توی زندگیم.به خاطر همین نمیذارم همسرم با اونا تنها باشه.صبح که از خونه میره بیرون تا شب چند بار زنگ میزنم که نکنه تنهایی رفته باشه پیششون.با این زنگ زدن های مداومم همسرم را هم شاکی کردم.چون احساس میکنم شوهرم را بعد از اون جنگ و جدال ها بدست آوردم،میترسم دوباره برگردم به روزای کذایی اول زندگیم.الان من مشکلم اینه با اینکه میدونم همسرم رفتارش تغییر کرده و دلگرم زندگی شده چطور نذارم دوباره حرفهای اونا روش اثر بذاره؟(چون مدام بهش زنگ میزنند و بهش میگن.)من با این حساسیتهای نا به جا و وسواس هایی که گرفتم چطور مقابله کنم؟چیکارکنم که ذهنم آروم بشه و مدام استرس از دست دادنش را نداشته باشم؟

اطلاعات تکمیلی

سن ۳۰ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاوره خانواده

با سلام خدمت شما دوست عزیز 
مطمنا کنترل بیش از حد شما روی رفتار همسرتون میتونه اثر سو داشته باشه پس در درجه اول این نکته رو بدانید که تنها با بهبود رابطه عاطفی با همسرتون می تونید این رابطه رو واکسینه کنید و این که در درجه دوم حتما برای درمان مشکل اضطراب و ترس  از دست دادن  کمک تخصصی با گرفتن وقت ویزیت یا مشاوره تلفنی بگیرید. 
شاد و سلامت باشید. 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha