سلام عزیزم، من متنتو خوندم، متاسفم از رنجهایی که کشیدی و خوشحالم برای بینش خوبی که داری
میخوام بدونی تجربه تلخ کودکی به تو آسیب رسونده و طبیعیه که الان حال خوبی نداشته باشی انگار تو درون روانت چندتا زخم داری که همین جوری رها شدند وهر زخم عمیقی اگر همینجوری رها بشه چرک میکنه اما خبر خوب اینه که میشه این زخم روجراحی کرد عفونتهاشو پاک کرد و پانسمان کرد، چه جوری؟ با آگاهی ازخود و با روان درمانی و همینطور علت اینکه سرحال نیستی و گریه و بغض و به قول خودت تنبلی ویا بی انگیزگی و تمایل به دوری از جمع داری علامتهای همون آسیب هاست.
تو نیاز داری با کمک یک درمانگر خودت رو روی پا کنی اینو جدی بگیر در شروع حداقل حتما به کمک نیاز داری کمی که پیش رفتی اگر خودت متعهدانه و مسولانه بخوای این فرآیند درمان ادامه داربشه حالا نقش خودت میتونه هر روز پررنگ و پررنگ تر بشه و کم کم خودت یاد بگیری چه جوری تعادل رو به زندگیت برگردونی با شرکت در کارگاه های خودشناسی و گروه درمانی و مطالعه در زمینه خودشناسی میتونی خیلی به خودت کمک کنی همچنین من پیشنهاد میکنم شروع کنی به خوندن کتابهایی در زمینه خودشناسی و معنای زندگی
برای شروع کتاب زیر رو بهتون پیشنهاد میکنم:
انسان در جستجوی معنا
درکل خودتو در معرض آگاهی های مناسب بگذار، در فضای آموزشی مناسب با بودجه ات شرکت کن مثل تحلیل فیلم وحتی رویدادهای مفید رایگانی وجود دارند که میتونی ازونها هم استفاده کنی همچنین در پیج اینستاگرام من مطالبی در مورد خوشناسی هست که میتونی مطالعه کنی.
در نهایت بعد از مراقبتهای اولیه از خودت شروع کن به یادگیری مهارتهای رابطه تا بتونی این رابطه رو بهتر و رشد دهنده تر پیش ببری و در مورد بچه هم به لطف خدا هر وقت که آماده بودی با کمک پزشکان بسیار حاذقی که امروزه به خصوص در موضوع نازایی داریم به راحتی بچه دار بشی نگران نباش شما بسیار جوان هستی و نکته مهم اینه که بدونی اولین آمادگی برای فرزند داشتن اینه که بتونی به یک مادر شاد و سالم تبدیل بشی تا بتونی یک فرزند سالم پرورش بدی و طبیعتا تو دوست نداری فرزند تو رنجهای تو رو بکشه همینطور که مادر تو اینو نمیخواست اما میزان آگاهی و توانایی و سلامت روانش همینقدر بود! میدونی چی میگم؟ میتونم بفهمم به علت خشم و دلخوری باور این حرف برات سخته اما این بین همه والدین و فرزندان وجود دارده حالا شدتش متفاوته اما همه والدین ناآگاهانه و با عدم شناخت به مسولیتهاشون به فرزندانشون رنجهایی رو دادند تو هم هرگز ازین موضوع در امان نیستی اما میتونی مقدارش رو بسیار کم و ناچیز کنی جوری که محبت و خرد و عشق چیزی باشه که در ذهن فرزندت باقی میمونه. پس قبل از بچه دار شدن اول لازمه یک زوج خوشبخت و شاد بشید و این خودبه خود ایجاد نمیشه باید براش با آگاهی و دانش تلاش کنی.
عزیزم برات آرزوی شجاعت تغییر و گشایش و آرامش دارم .
الهی بمیرم برات. جیگرم کباب شد. من هم از پدر و مادرم ظلم دیدم که فکر میکردم زیاده. ولی اصلا در مقابل سختیهای شما چیزی نیست. عزیزم، شما شاید همه چیز رو از دست داده باشی ولی در عوض فرصت و موقعیت این رو داری که روح بزرگ و ملکوتی داشته باشی. و با حرفایی که از شما خوندم و برداشتی که کردم احساس میکنم واقعا از اون آدمهایی هستی که جام بلا و سختیها شما رو ساختن و بزرگ کردن. شاید روانت زخم خورده و نحیف باشه ولی روح بزرگ و کم نظیری داری. به خودت آسون بگیر. به اندازه کافی سختی دیدی از خدا یه چیز بخواه که اون طوری قرارت بده که خودش نهایت رضایت و خشنودی رو ازت داشته باشه. این بشه دعای هر روزت و مطمئن باش خدای بزرگ دعای با این همه خیر و برکت رو رد نمیکنه. التماس دعا دارم. چون میدونم توی درگاه خدا خیلی عزیز هستی.
خدا نکنه عزیزم دشمنات بمیرن
ممنونم عزیزم بابت همدردیت و اینکه درکم کردین
چه خوبه کسایی باشن حال آدمو بفهمن
دور و بر خودم که کسی نیست حتی مادر بزرگم که چند سال خونه اونا زندگی کردیم و همه چیز رو از نزدیک دیده و خودش هم کلی از دست پدر مادرم عذاب کشیده بازم منو مقصر میدونه و میگه تو باید کوتاه بیای اونا پدر مادرن تو وظیفه داری در مقابلشون تو هم لنگه باباتی بیچاره دختر من که دست تو و بابات اسیر شده
جالبه مادر بزرگم سنگ دختری که خونشو تو شیشه کرده میزنه و جلوی من که اونا رو کاملا میشناسم بازم آبرشونو نمی بره
اما مادر من....
جالب بود برام حرفی که زدی عزیزم
چطوری از نوشتن من متوجه شدین که باید روح بزرگی داشته باشم
من خودم اینجوری فکر نمی کنم من سراسر گناه هستم
اما دعایی که بهم یاد دادین واقعا
معرکست بله خودمم یه روز به خودم همینو گفتم سختی کشیدن بسه اما واقعا تا حالا اینجوری شو از خدا نخواسته بودم ممنونم که بهم یاد دادین
هی چاره ای ندارم جز اینکه بپذیرم سرنوشتم رو عقده هام رو درد هامو
و سخت ترین قسمتش همین پذیرشه
کاش یه روزی یه منجی تو زندگی منم متولد میشد و دستم رو میگرفت و کمکم میکرد بلند بشم تا بوده تنها بودم و هیچ کس به فکرم نبوده
ممنونم که با حرفاتون مرهمی شدین روی دلم نمیدونم چطوری تشکر کنم ممنون که قابل دونستید برام نوشتید
یک دنیا ممنونم
سلام عزیزم. خواهش میکنم. این چه حرفیه. وظیفه بود. بله متاسفانه خانواده معمولا وقتی گلایه و شکایت یکی رو از دیگری میبینن بجای اینکه با همدردی مرهمی روی درداش بگذارن خودشون دچار دلهره میشن از ساز مخالف جدید و سریع سعی میکنن با حرفهاشون و نصیحتهاشون ساکتش کنند و به اصطلاح ضعیف کشی کنند. در حالیکه فقط با یه همدردی ساده و عذرخواهی ساده و پذیرفتن اشتباهات دلهاشون کلی به هم نزدیکتر میشه و شرایط و دیگران ناآگاه رو بهتر تحمل میکنند. انشاءالله به توصیه خانم مشاور خودشناسیتون هم روز به روز بیشتر بشه تا بهتر و شادتر زندگی کنید. منم ممنونم😊