وسواس فکری در مورد بیماری ام اس

سلام. من خانمی ۳۱ ساله هستم و دارای یک پسر دوساله از کودکی جو خانه متشنج بود من یک اخلاقی دارم که همش به چیزای بد فکر میکنم.وقتی مدرسه میرفتم تو راه برگشت همش حس میکردم الان اگه برسم خونه آمبولانس دم دره و اتفاقی برای پدر یا مادرم افتاده و وقتی میرسیدم و میدیدم همه چی عادیه خداروشکر میکردم.یه برهه ای فکر میکردم پرده بکارت ندارم و چی کشیدم به خاطر اون استرسا و حتی تمرکزم واسه درس خوندن از بین رفت.با اینکه من کار غیر اخلاقی نکرده بودم ولی همش این فکر مثل خوره من میخورد.وقتی میخواستم برم مدرسه ده بار تو کیفم نگاه میکردم که مبادا چیزی جا گذاشتم .همه چی سر جاش بود ولی بازم ول کن نبودم.الان وقتی میرم بیرون صد دفعه شیر گاز و قفل در چک میکنه و دلم راحت نیست همه اینها رو گفتم که یک پیش زمینه از خودم بدم.چند وقتی فکر بیماری ام اس مثل خوره داره روح و روانم میخوره.این فکر مال الان نیست شاید ده سال من فکر این بیماری داره ولی چند وقتی فراموش میکنم دوباره یادم میاد.هی علایم تو گوگل سرچ میکنم و اینقدر تلقین میکنم که به اون علامت دچار میشم.حدود دو ماه جلوی آینه بعصی چیزارو دوتا میبینم و دوبینی دارم البته فقط جلو آیینه پیش دوتا چشم پزشک رفتم گفتن چشمام یک مقدار استیگمات و خشکی چشم دارم. و دوتاشون ام اس رد کردن ولی نمیدونم چه مرگه .اصلا فکر ام اس آرامش ازم گرفته دایم درگیر بشم.نمیدونم چیکار کنم .خواهشا یه چیزی بگید که این افکار بد کنار یه مدت فکر کردم برم روانپزشک ولی یه بچه کوچیک دارم داروهای اعصابم خواب آوره من همین جوری شب نمیذاره بچم بخوابم خیلی کمبود خواب دارم چه برسه دیگه دارو بخورم و نتونم بخوابم .حس میکنم اونجوری عصبیتر میشم.

خواهشا یه جوری راهنماییم کنید این افکار مزاحم بذارم کنار