سلام بر شما
میخوام ازتون بپرسم هدف شما از ازدواج به صورت کلی چی هست؟ فکر میکنید یک رابطهی خوب و سالم باید دارای چه ویژگیهایی باشه؟ آیا رابطهی شما با نامزدتون در در این 2 سال و نیم – که مدت زمان زیادی هم هست – از کیفیت لازم برخوردار بوده؟ و خدمتتون یادآوری میکنم که دوران نامزدی، دوران شناخت و مبنای ازدواج بر تعهد هست. آیا این تعهد در دوران نامزدی شما با پسر عمویتان وجود داشته؟ شما احساس بدبختی میکنید چون این نامزدی، انتخاب خانوادهتون بوده، نامزدتون به شما وفادار نبودن و الان حتی خانوادهتون هم از انتخابشون ناراضی هستن. خود شما به نامزدتون اعتماد ندارید و فقط به درخواست خانوادهی عموتون در این رابطه موندید. ازدواج، کیفیت زندگی آیندهی شما رو به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد و این مسالهای نیست که با رودربایستی، تعارف، پادرمیونی و مواردی از این دست بشه در موردش تصمیم درستی اتخاذ کرد. ضمن اینکه اگر تصمیم شخص شما این باشه که به نامزدتون اعتماد کنید، میبایست بین شما مجددا اعتمادسازی شکل بگیره. اعتماد داشتن حسی نیست که به درخواست دیگری بتونیم درخودمون ایجادش کنیم. نامزد شما تعهدشون رو در دوران نامزدی زیر پا گذاشتن. و حال باید دید این اعتماد از دست رفته رو چطور میتونن به شما برگردونن؟ آیا موفق میشن یا نه؟ بنابر تمام جوانب امر بهتون پیشنهاد میکنم اول با خودتون خلوت کنید. ببینید هدفتون از ازدواج چی هست. هدفتون از انتخاب این فرد به عنوان شریک زندگی چی هست. الان که دیگه حتی اجبار خانوادهتون هم وجود نداره، خودتون مایل به این ازدواج هستید؟ اگر بله، با اطلاع خانوادهتون برای مشاورهی پیش از ازدواج به صورت حضوری مراجعه کنید تا با کمک یک متخصص بیطرف، بتونید با دید باز، جوانب امر رو بررسی بفرمایید و به یاد داشته باشید هر تصمیمی که بگیرید، در نهایت مسئولیت و پیامدهایش متوجه خود شماست چه دیگران با شما موافق بوده باشند، چه مخالف.
به خدای بزرگ میسپارمتون
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید