سلام عزیزم،
من واقعا متاسفم که این شرایط و میشنوم
متاسفم که جامعه ما و خانواده ها کودکان رو برای روز تنهایی خودشون بزرگ و آماده میکنن نه اینکه یک مرد بالغ و یک زن بالغ تحویل اجتماع بدهند! این چرخه معیوبی که اجازه نمیده خانواده به صورت سالم شکل بگیره...
چیزی که شما دارید عنوان میکنید موضوعیست به نام "عقده مادر" که متاسفانه مثل بختک روی بسیاری از روابط زناشویی افتاده
در اینستاگرام من هایلاتی(مجموعه استوری هایی) تحت عنوان عقده مادر وجود داره که موضوع بحث این هفته من در محیط اینستاگرام بوده لطفا اونو بخونید اطلاعات زیادی در این مورد اونجا نوشتم.
در مورد رابطه شما مشخصه که این رفتار اصلا سازنده نیست و متاسفانه شوهرشما نقش شوهر رو برای مادرشون دارند بازی میکنند حالا اینکه شما چکارهایی میتونید بکنید بسار به خرد و هوشمندی و تلاش شما نیاز داره من پیشنهاد میکنم حتما از یک متخصص کمک بگیرید دریک کتن من نمیتونم آنچه لازمه به شما بگم
فقط اینکه بدونید این اوکی نیست و خبر خوبی برای آینده این رابطه نیست،
حالا بعد از شنیدن شرایط شما و گفتگو در مورد تاریخچه زندگیتون باید دید چه اقدامهایی میشه برای خروج همسرتون از این وضعیت قرار داد
در واقع شما به شکل مستقیم نمیتونید کاری کنید برای اینکه همسرتون به خونه برگرده بلکه در ابتدا لازمه روی شما و نقشی که تو خونه ایفا میکنید کار کنیم وقتی شما به نقش همسری برگردید ناخودآگاه روی رفتار همسرتون هم تاثیر خواهید گذاشت مثلا باید دید شما مثل یک زن و همسر رفتار میکنید یا مثل یک مادر؟
و نکات زیادی که با توجه به شخصیت شما باید پله پله با شما درمیون گذاشت تا موثر باشه .
چشم حتما سعی میکنم از یه مشاور کمک بگیرم.
ممنون از لطفتون.
مجددا سلام.
وای که چه حرف قشنگی فرمودین دقیقا کلمه به کلمه ی فرمایشاتتون حرف دل من هست.
متاسفانه مادر همسرم هم بارها گفته که من از خدا یه بچه واسه روزهای سالمندیم میخواستم.
متاسفانه ۵ تا بچه داره و فقط به همسر من چسبیده.
دیشب پسر دو ساله م دو ساعت تمام گریه کرد واسه باباش.
تماس گرفتم با همسرم صدای بچه رو شنید و گفت حتما حوصلش سر رفته و بیرون میخواد بره....
راستش من تمام تلاشم رو میکنم و تعریف از خود نباشه خیلی از اطرافیانم میگن که مادری مثل من ندیدن که در این حد دغدغه و بچه هاش داشته باشه.
راستش فقط بخاطر اینکه بچه هام بچه طلاق نشن این شرایط رو تحمل میکنم.
در مورد همسر داری هم واقعا کم نذاشتم و همسرم قبول دارن این حرفم رو.
خونه همیشه تمیز و مرتبه.دیگه واقعا نمیدونم باید چیکار کنم.
حی میکنم هر روز دارم از همسرم دورتر میشم.
فقط واسه آینده بچه هام نگرانم.
خیلی ممنون از لطفتون که دلسوزانه جوابم رو دادین.