2794

شک به همسر

140 بازدید 2 تبادل تجربه

سلام . خسته نباشید . من 23 سالمه  همسرم 30 ساله .  5 ساله ازدواج کردم بچه نداریم  .مورد اول منو شوهرم باهم تفاهم نداریم . الان خیلی کم اوردم تحمل ندارم . خودشم چندبار گفته از این زندگی خسته شدم . همسرم لجبازه .ازم توقع داره باهاش همه جا برم خونه دوستاش با زن دوستش در ارتباط باشم خوشحال میشه . ولی من ازش میخوام بریم خونه فامیلام نمیاد . اگه هم بیاد یه روزی تو دعوامون میگه دیگه نبینم  به من بگی بریم خونه فلانی من هیچ جا نمیام . یه مدت باهاش لج کردم گفتم نمیام اونم قبول کرد خودشم هیچ جا نرفت . کینه ای هست . حتی شده بابام بخواد باهم جایی برن یک ساعت منتشو بکشه آخرشم قبول نمیکنه اونوقت من جرات  ندارم رو حرف باباش حرفی بزنم .من تک فرزندم . نمیخوام رو زبون فامیلامون حرف ما باشه تو دعوا سرشو میکوبه به دیوار یا میبینه من ساکتم یه حرفی میزنه که من صدام دربیاد گریه کنم  .مورد دوم اینه که اوایل یه چندتا چیز ازش دیدم . دوماه ازش دور بودم  سقط داشتم مجبور شدم خونه پدرم شهرستان بمونم . وقتی برگشتم این سرکار بود  لباساشو داشتم تو ماشین مینداختم . دیدم کاندوم و فندک داره درحالیکه سیگارم نمیکشه . وقتی اومد خونه فورا رفت تو اتاق درو بست رنگ روش یه جوری شده بود فهمید من اون کاندوم رو دیدم خودش به زبون اورد . منم باهاش دعوا کردم گفت بخدا از جیب پسرعموم برداشتم برای خودمون . درحالیکه پسرعموش زن داره  و بچه میخوان کاندومی استفاده نمیکنن . ببخشید اینقدر راحت دارم میگم .  مجبور شدم قبول کنم ولی خب ته دلم بهش شک دارم خودشم فهمیده همیشه میگه تو به من شک داری .به اندازه کافی چشم چرونی میکنه زن فامیل میگه خوشگله یه بارنشده به من بگه خوشگلی من اعتماد به نفسم ازدست دادم به خودم خیلی میرسم ولی به چشمش نمیام . هردعوایی میشه حرفشو میرسونه به شک درحالیکه من منظورم شک نبود .چیکار کنم  حساسم روش خوشم نمیاد توجه کنه به زن مردم .باهاشون شوخی کنه . درحالیکه هیچ توجهی به من نداره . من همه چیز ریختم تو خودم کاری نمیتونم بکنم چون پدرو مادرم بشنون داغون میشن .الان حساس شدم رو زنای فامیل . گوشیشم نمیزاره نگاه کنم . ممنون میشم راهنمایی کنید

اطلاعات تکمیلی

سن 23 جنسیت زن وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده و زوج درمانی

سلام وقت بخیر

در همه ما یک حس مالکیت وجود دارد، در واقع آدم‌ها نسبت به هرچیزی که دوست‌ دارند نوعی احساس مالکیت دارند و این حس ناشی از یک ترس درونی است، ترس از دست دادن. در حقیقت پشت رفتارهای کنترل‌گر و سوءظن‌آمیز ، ترس از دست‌دادن وجود دارد. انگار در وجودتان چیزی را کم دارید و جای چیزی برایتان خالی است
در حقیقت رفتارهای شکاکانه و سوءظن آمیز شما نسبت به بیرون و همسرتان نیست بلکه این شک نسبت به‌ خودتان است .

وقتی من نسبت به‌ خودم شک داشته‌ باشم یعنی به توانایی‌ ها و دوست‌ داشتنی‌ بودن خودم شک دارم و شک دارم که آنقدر خوب باشم که طرف مقابل حاضر شود با من بماند. ولی اگر من اطمینان داشته باشم که آنقدر خوبم که طرف مقابل با من می ماند دیگر نیازی ندارم با رفتارهای کنترل‌ گر ، طرف مقابل را مجبور کنم که با من بماند. یعنی دارای خود باوری و اعتماد به نفس کافی هستم و باور دارم طرف مقابل به خاطر من در این رابطه می ماند. ولی کسانی که به‌ خودشان و تواناییها یشان شک دارند، لاجرم فرافکنی کرده و دچار شک به همسر می شوند. چون فکر می کنند آنقدرها خواستنی نیستند که طرف مقابل به این رابطه وفادار بماند!

شک به همسر نقطه ای از زندگی است که در برابر اعتماد به او قرار می گیرد. زنانی که “شک به همسر” را دائم برای خود مرور می کنند ، خود را از رفتارهای محبت آمیز همسر دور می کنند.
شک و تردید به‌طور کلی ریشه در وسواس دارد یا بهتر است بگوییم این دو بسیار به هم نزدیک هستند. 

*در آخر توصیه جدی میکنم که قبل  از حل تعارضاتتون بچه دار نشوید.

تجربه شما

login captcha

سلام عزیزم منم مثل شما شوهرم لجبازی میکنه آدم کینه ای من خودم با وجود انقدر بهش الکی شک کردم رابطه ام خراب شده خودم میخوام یکی کمک کنه شوهر من الان یک ماه باهام قهر کرده البته الان نزدیک دوماه میشه با وجود اینکه من الان مشکل دارم نمیتونم باردار بشم تأثیر بدی تو روحیه ام گذاشته نمیدونم چیکار کنم اما توصیه من به شما راه بیا

مردا همشون همینن ببخیالی طی کن بیکاریا، اینقد خودتو درگیرش نکن ،اصلا بهش توجه نکن مشخصه دختر ساده ای هستی با قهر هم بی فایدست فقط خودت داغون میشی فقط بی توجهی کن برو دنبال سرگرمی هایی که حالتو خوب میکنه به شوهرتم بی توجهی کن تا خودش آدم شه کم کم اگه هم نشد برو مشاور راه حل بهت بده