سلام عزیزم، هر اتفاقی که رخ بده جز خیر نیست،من آرزوی شفا و سلامتی برای مادرتون دارم
و ازتون میخوام به این جملات خوب فکر کنید:
آیا ما در این دنیا مالک چیزی هستیم؟
بچه، مادر و پدر وهمه اعضای خانواده و حتی اموالی که شخصا تلاش میکنیم و به دست میاریم، سلامتی و اعضای بدنمون و هرآنچه که فکر می کنیم از آن ماست، ما مالک هیچ کدام اونها نیستیم بلکه در این فرصت کوتاهی که داریم به ما به "امانت" داده شده اند!
و هر امانتی روزی بر میگرده و از دست شما خارج میشه
این یک واقعیت هست که باید بهش فکر کنید و بپذیرید درغیر این صورت ترس از دست دادن همیشه با شماست و هنگام فرا رسیدن زمان برگشت امانت به هر صورتی(بیماری، سفر،حوادث طبیعی، مرگ و....) شما دچار بی قراری بسیار و در مراحل حادتر فروپاشی روانی میشید
فکر میکنید همه معنای زندگی از دست رفته...
اینکه شما وابستگی زیادی به مادرتون دارید و علاقه زیادی که دارید و جدایی دردناک قابل درک هست
و هر مدل دوری چه موقت چه دایم برای شما یک تجربه سخت خواهد بود.
لطفا عمیقا به مطالب بالا فکر کنید، شما یک مادر هستید و مسولیتهایی در این دنیا دارید،چه اگر فرزمد هم نداشتید باز هم مسولیتهایی وجود دارد و اولین مسولیت در قبال خودتون هست. این جدایی پایان دنیا و زندگی نیست
فقط پایان یک فصل از زندگی است اگرچه بسیار سخت خواهد بود اما پایان نیست. در هر سختی آسانی و گشایشی وجود دارد( ان مع العسر یسری) این قانون هستی است و از ازل تا ابد بوده و خواهد بود، هیچ رنجی برای هیچ فردی همیشگی نیست مگر اینکه ما خودمان این رنج را بر خودمان دوباره ودوباره تحمیل کنیم.
از یک درمانگر کمک بگیرید تا در ابراز احساسات تجربه شده و برون ریزی و تنظیم هیجانهایتان کمکتان کند این باعث میشود زودتر آماده پذیرش شوید.
عزیزم خدا بهت آرامش بده. دلت برا بچت بسوزه. تو با این سن طاقت دوری مادر نداری اونوقت این بچه😔
مادرتون چرا رفتن کما