2794

وابستگی همسرم به مادرش

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 58 بازدید 1 تبادل تجربه

با سلام. بنده هفت ماه كه عقدم و نه ماه نامزد بودم. همسرم به مادرش وابسته است. سه تا برادر و سه خواهر هستن همسرم پسر آخر و هفت ساله كه پدرش فوت كرده. و اين چندسال همسرم با مادرش تنها زندگی كردن باهم بودن هميشه و بعد از عقد متوجه شدم همسرم ميخواد از مادرش جدا بشه احساس نگرانی و احساس گناه دهمسرم وجود داره. ميخوايم در دوران عقد بريم مسافرت با اينكه سفر دونفره ميدونم دوست داره به مادرش ميگه حتما بايستی بيای. (و اينم اضافه كنم كه يه مادر بسيار نازنازی داره)

در مهمونی هستيم اگر مادرش نباشه ناراحت غمگين نشسته بعد از مهمانی ميگه غذا خوشمزه ای بود ولی بهم نچسبيد چون مامان نبود. مثلا مادرش دكتر گفته دو رگ در سرش گرفته كه بخاطر چربی بالا بوده همسرم يک روز كامل رو مرخصی گرفت مادرش برد همان دكتر،در صورتيكه من مريض شدم كه درد داشتم و مشخص نبود چه بيماری و آزمايشات مختلف  همسرم واسه من وقت نميزاشت و بعد هم گفت در آينده ازدواج كرديم خودت دكتر بايستی بری.

 

اطلاعات تکمیلی

سن ٣٠ جنسیت زن وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام همراه عزيز ✋🏻
ممنون از اينكه مارا انتخاب كرديد
يكي از مشكلاتي كه به خصوص براي زوج هاي جوان ميتواند مشكل آفرين باشد وابستگي همسر به مادر است .مراقب حساسیت خود باشید ،حساسیت زیاد نسبت به رابطه همسرتان و مادرش به طور معکوس نقش شمارا در زندگی کمرنگ تر خواهد کرد .البته نباید وابستگی با دلبستگی را اشتباه گرفت ،این دو از هم متفاوتند .اگرهمسرتان  به توانایی و تصمیم گیری رسیده است و ازقاطعيت  کافی برای انجام کارها برخوردار است ،به مادر خود وابسته نیست ،بلکه به مادرش دلبسته است .که در قدم اول شما باید این را متوجه شوید كه همسرتان وابسته است يا دلبسته !
همچنين اگر همسر شما به بلوغ عاطفي رسيده باشد ميتواند در عين حال كه نقش فرزند خوب را براي مادرش ايفا ميكند ،همزمان به شما هم توجه داشته باشد ،و احساس منفي در شما ايجاد نكند .البته اين موضوع نيازمند اين است كه شما نيز زياده خواه نباشيد ،و بپذيريد كه توجه او به مادرش منافاني به علاقه اش به شما ندارد .اگر وابستگي همسرتان بيش از حد است ،و روال  زندگي مشتركتان را  تحت تاثير منفي قرار ميدهد ،پيشنهاد ميكنم از يك مشاوره حضوري كمك بگيريد 

                    شاد و موفق باشيد 🌷🙏🏻

تجربه شما

login captcha

سلام خانم سادات حسينی عزيز 

همسرم توانايی تصميم گيری همسرم داره وليكن چه تصميمی مثلا ميگه بريم خارج از كشور برای زندگی ولی تو صحبتاش ميگفت مامان هم با خودم ميبرم

و در صحبتاش متوجه شدم كه الانا صحبت مهاجرت رو نميكنه چون ميترسه چون مادرش خيلی سال ايران بوده اونجا مريض بشه و از اين طرف نميتونه ايران بزارش و بدون مادرش مهاجرت كنه

مسافرت دونفره كه نميتونيم بريم چون مادرش بايستی همراهمون بياد .....و الانا كه من باهمسرم صحبت كردم در رابطه با اين موضوع يعنی كمی بهتر شده نسبت به قبل .....ولی ما مسافرتی نميريم چون در دلش دوست داره مادرش باشه و بدون مادر نميشه

حتی يه دورهمی خانوادگی من كه اونم داداشم اين برنامه ريزی رو انجام داده باغ بريم.....از من پرسيد مادر رو بيارم گفتم مادرت بقيه هستن و دورهمی خانواده من هست و ممكن بقيه راحت نباشن يعنی كمی بهتر شده از من نظر پرسيد

بعد كه نظرم رو دادم گفت چطور من ميام با پدر و مادر تو راحتم و ديگه منزل شما نميام و اين موضوع رو با خانوادت مطرح ميكنم....

و با لحن بد با من صحبت كرد واقعا خسته شدم از اين موضوع کمکم کنید.