سلام دوست عزیز
مطمنا شرایطی که مطرح کردید میتونه شرایط سختی باشه اما در به وجود آمدن این شرایط چند مساله تاثیر گذار بوده نکته اولی که شما بهش اشاره کردید این بود که پدر همسر شما از کودکی فوت شده و احتمالا یک وابستگی افراطی بین مادر همسرتون و فرزندان پسرش دیده میشه که با توجه به این که برادر شوهر شما کمتر از شوهرتون در جمع خانواده ظاهر میشن و مسولیت کمتری رو هم پذیرفتن حتی از نظر مالی این وابستگی بین مادرشوهر و همسرتون از حد نرمال بیشتر دیده میشه اما در این شرایط مطمنا برخورد شما با همسرتون نمی تونه کمک کننده باشه چون ایشون یک احساس وظیفه هم به شما و هم به مادرشون حس می کنن و اینکه بخوان این رابطه با مادرشون رو کم کنن احساس گناه بهشون دست میده اما بهتره وقتی با همسرتون صحبت میکنید همدلی بیشتری رو نسبت به مادرشوهر تون ابراز کنید که حس نکنه شما در موضع گیری قرار دارید اما به همسرتون ابراز کنید که من بعضی مواقع خیلی ناراحتم چون دلم میخواد که وقت بیشتری رو با هم بگذرونیم و به یه استقلال در زندگی برسیم اما گاهی اوقات این رو نمی بینم بیا با هم فکر کنیم که چه شکلی می تونیم این مساله را مدیریت کنیم. اگر مشکل حل نشد میتونید حضوری به مطب مراجع کنید یا مشاوره تلفنی داشته باشیم.
موفق باشید
بله همین مشکلو خواهر منم داره ولی خواهرم مشکلاتو ناراحتیاشو به ما میگه و ما رو هم درگیر میکنه اما خوشیاشو بهمون نمیگه! من خیلی ذهنم درگیر این قضیه هستش و خیلی ناراحتم بابتش چون هم خواهرم و هم شوهرش رفتارای بد و بیاحترامیهای زیادی بهمون کردن و این قضایا واقعا اذیتم میکنه، همش تو فکرمه ک اگ اینجوری بشه اگه اونجوری بشه باید اینجوری جوابشونو بدمو.... اصلا رو درسام تمرکز ندارم، هیچوقت باعث و بانی این بیتمرکزی و ناراحتیمو نمیبخشم. اولا ک شوهر و مادرشوهر خواهرم خیلی سطح پایین و بیفرهنگن درحدی ک آداب معاشرت نمیدونن حتی یه جا ممکنه از بغلت رد شن بهت سلام ندن! دوما خیلی تو زندگی ما دخالت میکنن خواهرت باید زودتر ازدواج کنه! خرج خواهرتو کی میده! مادر چرا فلان جا میره! چرا با فلان کس حرف میزنه!!! سوما خواهرمم وقتی دعوا میشه مارو خبر میکنه هر حر۴و رفتاری از شوهرش میشنویم بعدشم باهاش آشتی میکنه و زندگیشو میکنه! آخه اگ میخوای بعد دعوا آشتی کنی چرا مارو میاری وسط؟؟ همه زنوشوهرا خودشون دعوا میکنن خودشونم آشتی میکنن. همین آخرین بار گفت شوهرم منو میزنه مام رفتیم شوهرم به منم حمله کرد و حرفای بدی زد مادر شوهرشم بود و کلی حرف بد زد بهم، الان این قضایا همش میاد تو ذهنم آخه من یه دختر مجردم اینام برن اینور اونور راجع ب من بد بگن یا بعد ازدواجم جلوی خانواده شوهرم بخوان این رفتارارو داشته باشن یا از روی بدجنسی بخوان برن پیش شوهر و خانوادش بدمو بگن!!!! لطفا کمکم کنید