2794

کمک نکردن همسر در امور فرزند

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 74 بازدید

 سلام. شوهرم در بچه داری کمکم نمیکنه واقعا خسته شدم. قبل بچه دار شدن همش منو تشویق به بارداری می‌کرد و خودشو عاشق بچه و کمک تو امور بچه داری نشون میداد اما بعد زایمان اصلا حوصله بچه و گریه هاشو نداره شبا میره تو یه اتاق دیگه درم میبنده میخوابه. منو بچم تنهاییم تا صبح بعضی مواقع پلک رو هم نمیزارم دیونه میشم بهونشم اینه من میتونم بخوابم بعدا (که نمیتونم) ولی اون نمیتونه. سرکارشم خیلی راحته در جریانم تا ظهرم بیشتر نیست و خونست تا میرسه نهار میخواد و سریع میره می‌خوابه باز میگه خستم در صورتی که من واقعا خسته ترم. توقع کمک هم که دارم میگه زن فلانی چند تا بچه بزرگ کرده تنهایی تو لوس و بی عرضه ای. حتی کمک که نمیده و بلدم نیست اجازه نمیده کسی بیاد کمکم مثلا موقع خاص مثل بیماری نوزاد واکسیناسیون که کمک مادرمو میخوام همش با من دعواش  میشه که خودت باید از پس کارت بربیای مادرت نیاد خلوتمون بهم میخوره مگه میخوای چیکار کنی که کمک میخوای. جالبه تا به مادرشم میرسه میگه بچه خستم کرده خواب ندارم توقع داره تو اتاق دیگم که هست صدا بچه نیاد تا مخل آسایشش بشه.یک شب ازش خواستم پیشم بخوابه اونقد غر زد با هر گریه بچه نغ میزد خودش که من نخوابیدم میخوام برم سرکار و بچه چند ماهرو دعوا می‌کرد بد بغل می‌کرد تکون میداد تا ساکت بشه بیچاره بچم میترسید. میگفت من میرم سرکار بیکار نیستم مثل تو. اینا به کنار توقع روابط جنسی زود به زود و عالی رو داره همش غر میزنه سرم منم واقعا جون برام نمیمونه نمیتونم از پسش بربیام. مواقع نزدیکی بچه که گریه میکنه وسطش عصبی میشه میره اون اتاق به بچه فحش میده سرش داد میزنه اونم می‌ترسه دلم کباب میشه طفلک و از دوماهگی هی دعوا کرده اعتراض که میکنم میگه بچه خودمه اختیار دارم. چیکار کنم از زندگی خسته شدم به کارهای شخصیم بزور میرسم. از این میسوزم که همش منو یه آدم بیکار میبینه که کار خاصی و سختیو انجام نمیدم چون تو خونم پس حتما کارم راحته و خسته نیستم متوجه نیست. تو خونست از کنار گریه های بچش تو خونه بی تفاوت رد میشه تلاش نمیکنه کمک کنه آروم شه. 

پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز
متوجه شرایط تون و مسئولیتهای که دارید هستم
اینکه همسرتان باید در مسایل مربوط به بچه تون کمک تون کنند و همدلی لازم رو داشته باشند درسته اما باید به مرور زمان و از روشهای مستقیم و غیر مستفیم آگاه شون کنید برای کمک کردن.
 از اینکه لطفا آروغ بچه رو بگیر. میشه پیستونکشو بشوری شروع کنید تا ایشون هم دخیل بشه در بزرگ کردن بچه شون. و سعی کنید فقط شاهد بدقلقی بچه شون نباشن.
با دعوا و کنایه مطمینا همسرتون متوجه شرایط شما نمی شوند بنابراین از جملاتی مثل
من خیلی خوب میفهمم که تو سرکار میری و مسیولیت سنگینی رو داری اما عزیزم من هم خیلی بی خوابم لطفا بعد از اینکه یک ساعت خوابیدی و استراحت کردی میشه فلان کارو کنی. میشه بیای پیشمون و...
آروم آروم ایشون رو متوجه شرایطتون کنید . و جملاتی رو بگید که ایشون رو درک میکنید اما در عین حال شما هم نیاز به درک شدن دارید وگرنه اگر همسرتان همچنان بخوان به شما ثابت کنن که سرکار میرن و خستن و شما کاری نمیکنید و بیفتید توی این بازی کی بیشتر خسته است چیزی درست نمیشه پس راه کار اینه وارد این بازی نشید
اره عزیزم راست میگی و من خوب می فهمم اما راستش من نیاز به کمک دارم چون....
و صحبتهای از این دست که در مورد احساسها و انتظاراتتون بگید.
میتونید از کلیپها و یا فیلم که روابط بین نوزاد و پدر نشون میده بهشون بدید.
کتابهای از این دست بخرید و اطلاعاتشو در اختیارشون بزارید.
از یک فردی که مورد قبولشون هست کمک بخواهید غیرمستقیم آموزشهای رو بدن بهشون

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha