2794

 سلام. در مورد پسرم میخوام بگم از اینکه از حق خودش دفاع نمیکنه، و مثلا اگر همبازیش فلان ماشینش رو بخواد، با وجود اینکه دوست نداره بهش بده، سریع کوتاه میاد، دغدغه دارم

یا در محیط های شلوغ و با بچه های غریبه اصلا مچ نمیشه، تو جمعای غریبه زیادی نبودیم، اما همون چند تا هم که رفتیم و گاهی میریم، برای خودشه، و معمولا پیش من و بخصوص باباش میشینه، اگر یه ماشین دستش باشه با همون ور میره، اگر نه یا دراز میکشه و اطرافو میبینه یا... خلاصه خیلی خودش رو به بقیه نمیزنه... و پیش اومده که مثلا به من گفتن چرا اینجوریه، یه کلاس ببرش، تک فرزنده بذار کمی با بقیه بچه ها باشه و شیطنت کنه و...😢

یکبار یکی از پسر بچه های شر فامیلمون که حدود یکسالم از پسرم کوچیکتره، باهاش دعوا کرد و .... پسرم کوچیکتر بود، خیلی ناراحت شد و خیلی زیاد گریه کرد، بخصوص اینکه ما مهمون اونا بودیم و دیگه بعد آروم کردنش خوابوندمش، اینم خیلی دعوایی نیست، (فقط با همبازی همیشگیش گاها دعوا میکنه و از خودشم دفاع میکنه، اما معمولا دعواشون جوریه که اصلا نیاز نیست کسی خیلی مداخله کنه، یا بعد مداخله و حواسشونو پرت کنیم، معمولا به بازیشون برمیگردن) اما در اون مورد خاص و پسر شر، بعد گذشت حدود یک سال و نیم از اون ماجرا، هر جا ببینش، میاد به من یا باباش پناه میبره، یا گاهی میگه بلند شید از اینجا بریم، ناگفته نمونه آقای پسر شر، تمام بچه های فامیل رو تا جایی که من دیدم حتما یکبار ناکار کرده اما ندیدم اونا ازش فراری باشن....

گاهی یه راهکارایی برای حل دغدغه هام به ذهنم میرسه، مثلا گفتم دو تا ماشین کوچولو بخرم و بدم به مامان اون بچه شر، که یکیش رو از طرف پسرش هدیه بده پسر من و.... خلاصه حل بشه و....

قبلا همش میگفت من دوست دارم مهد کودک برم، تصمیم گرفتم امسال یه روز یا حتی دو روز برای اجتماعی تر شدن خودش یه مهد خوب (توجه دارم که محیطش سالم باشه) ببرمش، اما از ایام محرم تا الان که یکی دو جا مهد کودک مراسمات هیئت بردیمش، میگه من دوست ندارم برم، اونجا اتفاق خاصی نیافتاده و حتی باباش هم تنهاش نذاشته بود و پیشش نشسته اما الان همش میگه من آقا شدم، آقاها که مهد نمیرن... حالا اینم یه ذهنیتیه که، جدیدا همش هر کاری رو نخواد انجام بده و یا بخواد انجام بده برای توجیه وضعیت خودش میگه من آقا شدم اینکارو که نباید کنم، یا اون کارو باید بکنم و....

اطلاعات تکمیلی

سن ۳۰ جنسیت زن شغل خانه دار
پاسخ مشاور

مشاور کودک و نوجوان

سلام؛ دوست عزیز با توجه به شرح حالی که از فرزند دلبندتان دادید به نظر می‌رسد روی افزایش اعتماد به نفس او باید کار کنید؛ اولین مرحله این است که خودتان به عنوان والد اعتماد به نفستان را تقویت کنید چون اعتماد به نفس اکتسابی است نه ارثی؛ در مرحله بعدی ارتباط خود را با فرزندتان تقویت کنید برای او هر روز زمانی اختصاص دهید و سعی کنید در کنار هم لذت ببرید؛ در واقع هر روز وقتی را برای توجه کامل به کودکتان اختصاص دهید چون به اون این پیام را می‌دهد که ارزشمند است. به حرف‌هایش با توجه کامل گوش دهید چون به این نتیجه می‌رسد که قابل احترام است؛ بازتاب مثبتی به کودکتان بدهید؛ توانمندی‌های او را ببینید و مورد تشویق قرار دهید. به کودک خود بی‌قید و شرط عشق بورزید. بگذارید کارهایی که از پس آن برمی‌آید را خودش انجام دهد. کودکتان را به کشف چیزی تازه مثل خوردن غذای متفاوت انجام ورزشی جدید تشویق کنید. به او فرصت اشتباه کردن بدهید و این پیام را منتقل کنید که اشتباه کردن اشکالی ندارد. او را به هیچ عنوان سرزنش نکنید. کارهای مثبتش را ببینید و تشویق کنید؛ از مقایسه کردن اجتناب کنید؛ به او مسئولیت متناسب با سنش را بدهید؛ انجام ورزش به تقویت اعتماد به نفس او کمک می‌کند. گزینه‌هایی برای انتخاب به او ارائه دهید. زمینه ارتباطات اجتماعی برای خودتان و فرزندتان فراهم کنید. از کلاس های گروهی که برای کودکان برگزار می‌شود و از زمان‌های کم شروع کنید و بعد آرام آرام کلاسها و فعالیت‌های گروهی را افزایش دهید. پایدار و پیروز باشید.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha