سلام خانم عزیز
وقت شما هم بخیر،
خیلی زیباست که به دنبال راه حل برای مشکلی که می بینید هستید. به نظر می رسه که تفاوتی که در همسرتون با خودتون از این بابت می بینید شما رو کلافه می کنه و این قابل درکه! اگر مثلا ما یک ورزشکار دو میدانی باشیم و دیگران، معمولی راه بیان کنارمون، ممکنه به نظرمون خیلی کند و خسته کننده باشه.
در عین حال هم واقعیت اینه که بیشتر آدم ها دونده ی حرفه ای نیستند یا ممکنه در یک چیز مثل ما مهارت نداشته باشند و ما نمی تونیم دایم بهشون بگیم بدوید!
می خوام الان پنج سال دیگه رو تجسم کنید که این روشتون رو ادامه داده باشید، اون روز شما دو تا چه شکلی هستید؟
.
.
.
بذارید براتون بگم که همسرتون به تدریج اعتماد به نفسش جلو شما کم می شه، از شما می ترسه و فاصله می گیره و شما هم عصبانی تر می شید و ممکنه از اون متنفر شید!
واین جوری کلی فرصت زندگی و خوشحال بودن کم می شه!
بنابراین بدونید که ما مجاز به تذکر در خیلی از زمینه های شخصی به دیگران و از جمله همسرمون نیستیم. اگر در زمینه ی تجزیه و تحلیل از همسرتون قوی ترید یواش یواش می تونید به اون مدل فکر کردن خودتون رو یاد بدید ولی نه کامل! چون ازدواج کلاس آموزشی نیست و اگر هم قراره چیزی یاد داده بشه شرطش حتما اینه که با آرامش و تدبیر باشه
بنابر این با خودتون تمرین کردن رو شروع کنید. تا یک هفته ی آینده از خودتون امتحان بگیرید اینجوری که وقتی توی این موقعیت ها عصبانی می شید، قراره روزه ی سکوت بگیرید! نه این که بخواید به همسرتون لطف کنید بلکه این که از حدود مجاز خودتون فراتر نرید رو دارید تمرین می کنید. بعد از یک هفته اگر انجامش بدید، احساس بهتری راجع به خودتون خواهید داشت و می تونید ده روز دیگه تمدیدش کنید و از خودتون امتحان بگیرید. این کار شدنیه! یادتون باشه اگر در چیزی قوی هستیم، وظیفمون می تونه این باشه که اون مدل قوی بودن رو به دو نفر دیگه هم یاد بدیم.مثل قوی بودن در فکر در مورد شما. چیزهایی در مورد همسرتون هم هست که از شما قوی تره و شما می تونید یاد بگیرید اگر بخواهید.
براتون آرزوی لذت بردن از زندگی رو می کنم.
خیلی ممنون از راهنمایی مفیدتون