سلام. من 7 ماهه عروسی کردم. باشوهرم بحثم شد و خیلی بیخود بود من قرص خوردم و 3 روز بیمارستان بودم. خانواده شوهرم ترسیدن و گفتن طلاق میدیمت. شوهرم و من 2 هفته از هم جدا موندیم آخرش خونمونو عوض کردیم و رفتیم سر زندگیمون. با هیچکس ارتباط نداشتیم هر کدوم با خانواده طرف مقابل قطع ارتباط بودیم 4 ماه تنها زندگی کردیم و تنها به خانوادمون سر میزدیم. خلاصه شوهرم گفت با خانوادم آشتی کن رفتم خونشون من هیچی نگفتم اما اونا منو بیرون کردن کتک زدن وضع بدتر شد و گفتن عروسی به اسم تو نداریم خلاصه شوهرم به اصرارم با خانوادم آشتی کرد و شام دعوتشون کردیم در حالیکه خانواده شوهرمو زودتر از همه دعوت کرده بودم اما نیومدن. شب شوهرم میگه با خانوادم آشتی کن از هر دو طرف راحت باشیم. منم با اینکه دلمو شکستن اما میخوام آشتی کنم. و شخص اصلی خواهرشوهرمه که اگه با اون آشتی کنم حل میشه چون با مادرشوهرم دعوا نکردم. حالا میشه بگین چیکار کنم؟ هی با خودم میگم میخوام خودکشی کنم تموم بشه بره آخه واقعا امکان آشتی وجود نداره خواهرشوهرم چند بار گفته نمیخوام
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید