2794

سلام. من یک دوست پسر داشتم که خیلی دوستم داشت خیلی خیلی کارا کرد برام اما من هی بهونه میاوردم مهربون بودم باهاش ولی هی میگفتم ما بهم نمیرسیم ما فقط دوستیم ته همه رابطه ها جدایی بعد یک مدت خیلی ناراحت بود تو خودش بود هی گفتم چی شده گفت هیچی منم هی بهونه که آره بهم توجه نمیکنی و اینا بعد یه هفته که کلا باهم حرف نزدیم پیام دادم کات کنیم اون اومد حرف زد گفت من دیگه نمیخوام اذیتت کنم برو 

دو سه روز بعدش دلم گرفت پشیمون شدم بهش گفتم میمونم کنارت ولی اون گفت نمیخواد اذیتم کنه منم گفتم باشه و رابطمون تموم شد یه بارم تو تابستون پیام دادم حالشو پرسیدم ببینم اون بهم میگه بیا برگردیم ولی نگفت خیلی عادی برخورد کرد  ولی بعد از اون فهمیدم چقدر بی طاقتم وقتی نیست خودمو سرگرم کردم یادم بره همه چی ولی نشد دلم میخواد برم بگم دوسِت دارم ولی میترسم غرورم بشکنه 

از طرفی ما همکلاسی دانشگاهیم هفته بعد میبینمش کاش بشه برگرده میشه یه راهکار بهم بگین؟

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۱ جنسیت زن شغل دانشجو وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

با سلام 
اينكه زماني با رفتارهاي ناخواسته باعث ايجاد فاصله و دوري شده است گذشته و نبايد خود را بخاطر آن اذيت كنيد .
بهتر بود بجاي پيش بيني آينده رابطه تان ميگذاشتيد زمان بگذرد .
اين كشمكش ها و رفتارهاي شما به نوعي با دست پس زدن و با پا پيش كشيدن بوده كه باعث ايجاد ناامني در طرف مقابل شده و به اتمام رابطه منجر شده .كاري كه ميتوانيد الان انجام دهيد اين است كه  از ايشان بخواهيد يك زماني را اختصاص بدهند و با هم حضوري صحبت كنيد 
و از تمامي احساس هاي فعلي خود و دلايل خود صحبت كنيد .

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha