درود بر شما
روح پدر بزرگوارتون در آرامش باشه انشاالله. توضیح ندادید که شما خواهر و برادر مجرد هم دارید یا با مادرتون در منزل تنها هستید. و نگفتید که مادرتون دقیقا بابت چه چیزی نگران هستند، از چه چیزی ایراد میگیرن و در مقابل رفتارهای کنترلگرانهی مادرتون، شما به چه شکل اعتراض میکنید... اما گریه، تهدید، تمارض و ... شیوههای مختلفی برای کنترلگری هستند که ممکن هست به کار گرفته بشن. اما میشه به این شکل هم نگاه کنید که مادر شما در غیاب پدرتون، احساس مسئولیت و نگرانی بیشتری نسبت به زندگی و آیندهی شما دارن و یک رابطهی دوستی به این شکل شاید از نظرشون قابل قبول نیست. شما هم به گفتهی خودتون به ایشون دروغ میگید و نگرانیشون رو مسخره میدونید. که این میتونه به نگرانی مادرتون بیشتر دامن بزنه. در ارتباط با تغییر مستقیم رفتار مادرتون، کاری از شما برنمیاد چرا که ما فقط قادر به کنترل رفتار خودمون هستیم، نه هیچکس دیگه. بنابراین اگر شما طرف مقابلتون رو فرد موجه و مناسبی میدونید و برای آیندهی رابطهتون برنامهای دارید، میتونید مادرتون رو در جریان بگذارید تا در ایشون احساس آرامش و اعتماد بیشتری رو ایجاد کنید. در مورد مهمونی دوستانتون هم همینطور. میتونید دوستانتون رو به مادرتون معرفی کنید و به این ترتیب، وقتی ایشون ببینن دخترشون انقدر بزرگ شدهن که افراد مناسبی رو بری دوستی و معاشرت انتخاب کنن، احساس نگرانیشون کمتر خواهد شد ضمن اینکه سعی کنید زمانی رو برای وقت گذروندن با مادرتون هم در نظر بگیرید و کیفیت رابطهتون رو بهبود ببخشید.
به خدای بزرگ میسپارمتون
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید