یه مدتی ترسیده شده بود و همش در مورد جنگ صحبت میکرد و میگفت جنگبشه مامان بزرگی میمیره .من چکار کنم مامان بزرگی به این مهربونی بره زیر خاک.یا اینکه میگفت من میترسم بخوابم آخه الان دزد میاد توی خونمون و یه سری از این حرفا..کلی صحبت کردیم باهاش تا آروم شد ولی میگفت یه نفر همش صدام میکنه و میگه آراد (اسمش آراد هست).الان این ترس ها کم شده ولی لکنت زبان گرفته و خیلی خودش داره اذیت میشه و یه جوری از لحاظ اعصاب به هم ریخته و دیگه نمیتونه تحمل کنه گریه میکنه.نمیدونیم چکار کنیم.ممنون میشم راهنماییم کنین
موردی که فرمودید نیاز به یک مصاحبه مفصل و گرفتن اطلاعات و چیدن برنامه درمانی مناسب و منظم داره. نگران نباشید برطرف میشه اما لطفا سریع تر به کودک درمانگر حاذق مراجعه فرمایید .
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید