با سلام
من و همسرم الان دو ساله که ازدواج کردیم یک سال هم عقد بودیم و من الان 23سال و همسرم 26 ساله است از همان دوران نامزدی به دلیل دخالت های بی مورد و بی جای مادر شوهرم و ساختن ابر قهرمان از زن ها و دختر های دیگه توی ذهن شوهرم باعث بروز اختلاف های شدید بین ما می شد
دوران نامزی ما با کلی بحث و بگو مگو به پایان رسید بماند که ما حتی روز عروسی هم با هم قهر بودیم
من تمام امیدم به این بود که بعد از عروسی روابط من و شوهرم کم کم بهتر می شه ولی بهتر نشد که هیچ بد تر هم شد
سال اول ازدواجمون خانواده شوهرم که توی شهر دیگه ای بودن مدام به خونه ی ما می اومدن و طولانی مدت موندگار می شدن حتی جشن و مراسم عقد خواهر شوهرمو هم با اینکه اطلاع داشتن من راضی نیستم ولی توی خونه ی ما برگذار کردن وبعدش یه دعوای حسابی بین من و شوهرم راه انداختن
بعد از عروسی خواهر شوهرم هم برای اینکه مادر شوهرم دختر خودشو عالی نشون بده شروع به ایراد گرفتن از کارهای من و همه چی تموم نشون دادن دختر خودش می کرد و متاسفانه شوهر من هم مدام از کار های من ایراد می گرفت و با من لج می کردحتی اکثر اوقات با من قهر های طولانی مدت می کرد باهام هیچ حرفی نمی زد
الان هم نزدیک سه ماهه که باهام کلمه ای حرف نمی زنه و حتی نگام هم نمی کنه
آخرش هم منو از خونه انداخته بیرون
راضی هم نمیشه تا بریم پیش مشاور خانواده و همش میگه که من مشکلی ندارم و مشکل از خودته
شوهرم با همه بگو بخند داره غیر از من همه حرفاشو با مادر و خواهر و حتی یکی از زن های همسایشون می زنه و به من که میرسه حتی جواب سلاممو هم توی جمع نمیده
ببخشید که طولانی شد
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید