سلام
چشماتو ببند و سعی کن خاطرات بد دوران کودکی که این هیجانات منفی رو که الان تجربه می کنی رو حس کردی به یاد بیاوری و در تصوراتت برو با افرادی که باعث بوجود آمدن این هیجانات منفی شده اند حسابی برخورد کن و از اون کودک حمایت کن ممکنه اون افراد والد شما باشه ما با والد شما کاری نداریم فقط میخواهیم اون تصویر ذهنی که از والد در ذهن شما وجود دارد تغییر پیدا کند و حس های منفیتون به خودتون کاهش پیدا کنه واینکه خودتونو دوست داشته باشین و بدونید دیگران هم شما رو دوست دارند. حتی میتونی یه نامه خشم به اون والد بنویسی. تعاملات والدین در دوران کودکی باعث بوجود آمدن یه سری باورهای اساسی منفی در افراد می شوند چون کودکان قدرت تحلیل رفتارهای والدین را ندارند این باورهای اساسی شکل می گیرد و تله های زندگی بوجود می آید مثلا من دوست داشتنی نیستم من ارزشمند نیستم من توانمند نیستم و این افکار که در ناهوشیار شما هست می آید و روی رفتار شما اثر میگذارد بنابراین افکار منفی خود را به چالش بکشید و آنها را زیر سوأل ببرید و ایمان داشته باشید که شما دوست داشتنی، ارزشمند و توانمند هستید. بهتر است برای درمان افسردگی تون از یک درمانگر بصورت حضوری کمک بگیری و قبل از شروع زندگی جدید برای درمان افسردگیت اقدام کنی.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید