2794

زودرنج بودن و ناراحتی از مادرشوهر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 110 بازدید 1 تبادل تجربه

سلام. من ۵ ساله ازدواج کردم. شخصیتم جوریه که اگه ناراحت باشم سریع چهره ام نشون میده. بسیار زودرنجم. مدتی با خانواده همسرم هم مشکل داشتم مادرشوهرم خیلی اذیتم میکرد چون از مادرمم خوشش نمی اومد.پدر و مادرمم جدا شدن و اوایل زندگیم همین باعث ناراحتیم میشد و چون مادرشوهرمم میدونست خیلی تحقیرم میکرد با حرفاش. همسرم دوستم داره ولی تازگیا با اونم به مشکل برخوردم چون خیلی زودرنجم از خودم بدم میاد. گاهی انقد از زندگی خسته میشم که دوست ندارم زنده باشم. شوهرمم ازم کلافه است. چون زودرنجم سریع به همه چی واکنش نشون میدم. ما مشکل اقتصادی هم داریم و همین باعث شده همسرم دیگه مثل قبل حوصله منو نداشته باشه. راستش از اینکه با مادرشوهرم که اینقد اذیتم میکنه در ارتباطه ناراحتم. به حرفام توجه نمیکنه و اینکه میگم با بعضی دوستات که نرمال نیستن نگرد اهمیت نمیده. من خیلی خودمو با بقیه مقایسه میکنم. گاهی خیلی گریه میکنم دست خودم نیست از خودمم راضی نیستم به جدایی هم فکر کردم گفتم شاید من لیاقت همسرمو ندارم خیلی شرایطم سخته میشه راهنماییم کنید؟ راستش هنوز نتونستم حرفای مادرشوهرمو حل کنم نسبت به قبل نمیتونم با همسرم ارتباط برقرار کنم همشم از زمانی شروع شد که بخاطر اینکه از دو استان مختلف بودیم دوران عقد یک ماه خونه مادرشوهرم می موندم همسرمو میبینم یاد همه غصه هایی می افتم که بخاطر مادرش سرم اومده خودم کودکی و نوجوانی خیلی آرومی هم نداشتم و تو خونمون اکثرا دعوا بوده واسه همین ظرفیتم پایینه همسرم میگه من دوستتم ولی وقتی از بعضی چیزا بهش میگم مثل یک دوست گوش نمیده و قضاوتم میکنه دلم واقعا گرفته به جدایی فکر میکنم لطفا راهنماییم کنید. من تو شهر خودم زندگی نمیکنم و بخاطر شغل همسرم اومدم یک استان دیگه همین هم باعث ناراحتیم بود اوایل ولی الان دیگه عادت کردم با هیچکسی هم تو این شهر تعامل ندارم ناخودآگاه باعث ناراحتی همسرم میشم و مثل قبل واسه زندگیمونم انرژی ندارم یک جورایی از شرایطمون و رفتارای خانوادش با خودم دلخورم.احساس تنهایی دارم.امیدم به زندگی کمه ولی در کل یا خیلی خوشحالم یا خیلی غمگین.

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۸ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام همراه عزيز ✋🏻
ممنون از اينكه مارا انتخاب كرديد
علت زود رنجي وحساس بودن ،به شخصيت فرد ،ژنتيك ،یادگیری وتربيت فرد در دوران كودكي برميگردد.
بايد ريشه و منشا حساسيت شما مشخص شود. یعنی باید بررسی شود که به چه چیزی حساس هستید و با دخالت کردن در آن طبیعی است که حساسیت شما نیز کاهش خواهد یافت .
بيشتر بر رفتارهاي خود دقت كنيد، به این سوالات  عمیق فکر کنید .
شما نسبت به چه رفتاري يا رفتارهايي حساس هستيد ؟
آيا احساس حقارت ميكنيد؟
آيا منظور مادر همسرتان اين رفتارها واقعا رنجاندن شماست؟
نگرش خودرا نسبت به حرفها مثبت كنيد.حرفها را بيش از حد جدي نگيريد.در اين صورت ميتوانيد شادتر از هميشه زندگي كنيد. منفی گرایی و قضاوت را کنار بگذارید.
وقتي از حرفهای دیگران مي رنجيد . يك دفترچه برداريد و تمام احساسات وافكار خودرا ثبت كنيد ،نوشتن بسيار موثر است .
از خود بپرسيد چرا هر موضوعي مرا اينطور ناراحت ميكند ؟
آيا اين موضوع تا چه حد مهم است كه مرا بيازارد؟
چرا من ناراحت شدم ؟
( سعي كنيد دليل واقعي ناراحتي خودرا متوجه شويد؟)
انتظارات و توقعات خودراازدیگران كاهش دهيد. از هر کسی به اندازه ی ظرفیتش توقع داشته باشید ،انتظارات واقع بينانه داشته باشيد . یکی از علتهای زود رنجی این است که توقعات زیادی از دیگران داریم .انتظار نداشته باشید که در همه زمینه ها شما را بهترین بدانند و کارهای شمارا تایید کنند ،قرار نیست همیشه طبق میل شما رفتارکنند .
اعتماد به نفس پايين وحساسيت بيش از حد با هم رابطه دارند.پس تلاش كنيد اعتماد به نفس خودرا افزايش دهيد.فردي كه اعتماد به نفس خوبي دارد ،زندگي بهتري را تجربه ميكند.براي تقويت اعتماد به نفس تان از نقاط قوت و ضعف تان شناخت بيشتري پيدا كنيد.
 افرادي كه اعتماد به نفس پايين دارند،نسبت به نوع زندگي وشرايطي كه دارند حساس هستند و خودشان را پايين تر از ديگران ميدانند ونمي توانند حرف ها و نظرات ديگران را تحمل كنند و زود ناراحت ميشوند ،براي افزايش اعتماد به نفس كتاب بخوانيد و خودگويي هاي مثبت داشته باشيد،
با خود بگوييد :ديگران نميتوانند به راحتي من را با حرفهايشان ناراحت كنند .شخصيت من قوي تر از آن است كه با حرفهاي ديگران آسيب بخورد.خودتان را باور داشته باشيد ،اين باعث ميشود به راحتي از ديگران ناراحت نشويد.بخشش را تمرین کنید ،اول خودتان را بببخشید و بعد مادرهمسرتان را بخاطر گذشته ببخشید 
براي درمان عجول نباشید،با کمی صبر و تحمل و انجام بعضی راهکار های عملی و تمرین و مهارت بر این وضعیت خود فائق خواهید آمد .زمان لازم است ،اما مطمئن باشيدقابل حل  است .برای نتیجه بهتر ‌ریشه یابی مسئله از مشاوره حضوری کمک بگیرید .

              
                             شاد وموفق باشيد🌷🙏🏻

تجربه شما

login captcha

عالی بود چون منم اینطوری هستم درست مثه زندگی من هس زندگی این خانوم زودرنج هستم تو دوران مجردی همش دعوا بود خونمون.ازدواج کردم شوهرم خیلی خوبه مادرشوهرمینا زخم زبون میزنن گاهی به هرچیزی عمیق فکر میکنم حرفهارو خیلی جدی میگرم حتی خودمون جای اون شخص میزارم میگم حتما اون الان به این فک میکنه اینجوری راجبم حرف میزنه مادر و پدرم هم جدا شدن😔بلخره سختی کشیدم به اینجا رسیدم خیلی سختی ولی این مطالب مفید وارزشمند خیلی بدردم خورد.ممنون خانم روانشناس عزیز