2794

خیانت و دوست نداشتن همسر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 121 بازدید 1 تبادل تجربه

سلام خسته نباشيد. ما پانزده ساله ازدواج كرديم فقط  چند ماه نامزدی من طعم زندگی را چشيدم بعد از ازدواج كم كم متوجه خيانت های همسرم شدم مشاوره حضوري رفتم انقد هزينه كردم آخرش بی نتيجه برگشتم هنوزم خيانت های همسرم ادامه داره گوشی مخفی داره بارها متوجه شدم با گريه زاری با قهر با مهربانی با خشونت ازش خواستم ديگه ادامه نده ولی اولش منكر ميشه بعد كه ميخواد توضيح بده خودشم ميفهمه داره دروغ ميبافه و حرفاش بهم نميخوره عصبی ميشه ميگه حقته ببين اشكالت چيه ازش پرسيدم خوب بگو خودمو اصلاح كنم شونه خالی ميكنه و ميگه خودت ببين چته كه ميرم سراغ زن های ديگه تو عصبانيت بارها گفته ازم متنفره دوست داره بميرم خانم دكتر خيلی احساس پوچی و بی ارزشی ميكنم اصلا واسه چی خدا منو آفريده تا بندش عذابم بده اول بخاطرخودش موندم دوستش داشتم به محبت های سالی يکبارش نياز داشتم اتاق خواب و براش متنوع ميكردم هر كاری ميكردم شايد منم به چشمش بيام ولی بعدها بخاطر دو بچه هام موندم كنارش چون كلا ازش نااميد شدم الانم دو ساله دارم به خودم ميفهمونم كه من هميشه تنهام من همسری ندارم اون هيچ علاقه ای بهم نداره ازم بيزاره ولی دلم قبول نميكنه هميشه بخاطر تنهايی ام ناراحتم چيكار كنم عقل و دلم يكی بشن و بفهمم و قبول كنم من تكيه گاهی ندارم خواهش ميكنم كمكم كنين ممنونم روزام خيلی سخت ميگذره شبا تا اذان صبح تو رخت خوابم كلی كلنجار ميرم شايد خوابم ببره؟   

اطلاعات تکمیلی

سن ٢٩ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده


سلام عزیزم، قابل درک است که  در شرایط سختی قرار دارید، امیدوارم با تلاش و شجاعت  بتونید از این مسئله عبور کنید اگرچه این مسیر دشواری های خاص خودش را دارد امام مانند فردی که دچار یک زخم چرکی شده و چاره ای جز جراحی آن نیست شما هم با سختی های این راه دیر یا زود بهتر است روبه رو شوید و از آنها عبور کنید.

 بدیهی است که من در اینجا نمی توانم  کاملاً شما را راهنمایی کنم زیرا راهنمایی مستلزم فرایند گفتگو محور است آن هم به مدت کافی تا همه جوانب  زندگی و شرایط شما بررسی شود

 اما مایلم در مورد  چند موضوع با شما صحبت کنم:

 در واقع خیانت همسر شما به شما مربوط نیست پس اجازه ندهید که این موضوع به شما احساس بی ارزشی یا احساس گناه بدهد حتی اگر به دلیل عدم برآورده کردن نیازهای همسرتان توسط شما رخ داده باشد باز هم  توجیه و دلیل مناسبی برای خیانت نیست چرا که صدها راه بالغانه برای برآورده کردن نیازها و حل مسئله در مورد موضوعاتی که در زندگی از آنها راضی نیستیم برای هر یک از زوجین وجود دارد و خیانت هرگز یک راه حل نیست  لااقل یک راه حل بالغانه نیست، درست مثل این میماند که ما تشنه باشیم از میزبان آب طلب کنید در خواست ما را نشنود یا به هر دلیلی اجابت نکند بعد ما از آب آلوده استفاده کنیم و وقتی که مریض شدیم بگوییم ببین چی بود که ما مریض شدیم تو خونه تو!!

میبینید جمله بالا احمقانه به نظر می رسد  احساس گناه و بی ارزشی در خیانت بین همسران نیز چنین روایتی دارد

 شما نه به خاطر همسرتان و نه به خاطر بچه های تان نمی توانید مدتی طولانی از خواسته خودتان بگذارید یا نیازهایتان را نادیده بگیرید  پس بالغانه با این وابستگی رو به رو شوید و آن را درمان کنید، شما حق دارید که تنها نباشید و این حق و این خواسته را خودتان باید اجابت کنید اگر در رابطه اشتباه قرار دارید با ادامه دادن به آن دردی دوا نمی شود بهتر است زودتر شکست خود در انتخاب اشتباه را بپذیرید:

 از نشانه های قرار داشتن در یک رابطه اشتباه تلاش یک سویه برای حل مسئله است ، مگر آنکه همسر شما حاضر باشد با شما به اتاق مشاوره بیاید و بپذیرد که خطا  کرده است و برای جبران آن ساختن رابطه از هیچ کوششی دریغ نمی کند آن گاه در این صورت شما در نقطه انتخاب قرار می گیرید که آیا می خواهید همکاری کنید و ایشان را ببخشید تا  رابطه را دوباره بسازید یا خیر؟

تجربه شما

login captcha

ممنونم ولی ايشون به هيچ عنوان نميان مشاوره بشن هميشه با نامردی ميگن مشكل از توست تو روانت پريشانه برو دكتر من كارم درسته