قهر کردن همسر

سلام. من ١٩سالمه و همسرم ٢١ الان ١ساله كه عقد كرديم هنوز عروسى نگرفتم و در خونه پدرامون هستيم من قبول دارم كه اين سن اصلا سن مناسبى براى ازدواج نيست بخصوص همسرم بى كار هست و دستش تو جيب پدرش الان حدود دو هفته كه بخاطر حرف مادرشون كه دوباره اين بود كه خانواده ديگه انتظار داشتن همسرم با دخترشون ازدواج كنه قهريم البته اين حرفا كار چند وقت يكبار تكرار ميشن كه مثلا پسرشون خاطرخواه زياد داشتن. مادرشوهرم قرص ميخوره و مشكل عصبى داره. وقتى مادرشوهرم اين حرفو زد بهم برخورد از همسرم خواستم منو ببره خونه خودمون كه علتو خواست منم بهش گفتم گفت باهاش صحبت ميكنه البته قبلش خيلى خسته بود و عصبى و با اين حرف عصبى تر شد وقتى موقع خواب شد بحثمون شد و من ازش خواستم منو خونمون ببره گفت زنگ بزن بابات بيا و تا زمانى اخلاقت درست نكردى خونه ما نيا منم بهم برخورد ساعت ١شب بود زنگ زدم به بابام بيا دنبالم مادرشوهرم اينا هم خواب بودن من به همسرم گفت و آروم رفتم تا كسى متوجه نشه  همسرم بعد از رفتن من اومد در خونمون و كلى سر صدا كرد و آبرومون جلو همسايه ها برد كه زنمو بديد ببرم بابام هم اصلا در رو روش باز نكرد و از اون روز ازش خبر ندارم حتى یک بار بهش پيام دادم اما جواب نداد خيلى عصبى شدم آخه خيلى دوستش دارم بنظرتون بايد چیكار كنم؟ همسرم هم خيلى مغروره فكر نكنم واسه عذرخواهى بياد