2794

طلاق عاطفی

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 107 بازدید

 سلام. مدت ۵ ساله ازدواج کردیم سه سالم تو عقد بودیم،،در دوران نامزدی شوهرم نسبت به من یکم علاقه نشون میداد اوایل ازدواجمونم بد نبود ولی این اواخر خیلی بی مهری میکرد،ما دو سالی میشه که خیلی مشکل مالی داریم ولی من سعی میکردم با این مساله کنار بیام ولی وقتی دیدم که خیلی باهام سرد برخورد میکرد ناراحت میشدم  ولی روم نمیشد بهش بگم چون بهم بی محلی میکنه ناراحتم عقدمو سرمسایل مالی خالی میکردم واونو وسط میکشیدم،شوهرم خیلی سرده طوری که ماهی یکبار بیشتر رابطه نداریم من هم میدونم تمایل نداره سمتش نمیرم ولی با این وجود ازم فراری مثلا سعی میکنه کنارم نخوابه ترجیح میده بچه رو وسط بزاره،بعضی وقتا به نشانه اعتراض جامو ترک میکنم تو یه اطاق دیگه میخوابم ولی اون اصلا براش مهم نیست،شبا انقد دلم میگیره تا صبح بیدارم ولی اون راحت میخوابه من واقعا نیاز به محبت دارم ولی اون هیچ نیازی به من نداره،من انقد عقده ای شده بودم و نیاز به محبت داشتم که سر هر چیزی بهونه میگرفتم شاید اون یکبار بیاد بغلم کنه آرومم کنه ولی اون بدتر عصبی میشد یا کتکم میزد یک حس عجیب داشتم هم دوستش داشتم هم ازش متنفر بودم،من هرجا میرم دوستام همسایه ها از رفتار و خوشگلی و تیپم تعریف میکنن ولی یکبارم به چشم شوهرم خوب نیومدم در صورتی که خودش قبلا خوشگل بود ولی الان خیلی داغونه. دیگه هیچ انگیزه ای تو زندگی ندارم انقد که وقتی رفتم آرایشگاه و خودمو واسش آرایش کردم و لباس خوب پوشیدم ولی اون اصلا توجه نکرد دیگه هیچ علاقه ای به این کارا ندارم،بعضی وقتا با این که تو یه خونه بودیم با هم ولی دلم واسش تنگ میشد انقد که ازم دوری میکرد منم میخواستم مثل اون بیخیال بشم ولی نمیشد یعنی منم باهاش سرد برخورد میکردم ولی شبش تا صبح بیدار بودم و گریه میکردم ولی اون غرق خواب بود؟

اطلاعات تکمیلی

سن 27 جنسیت زن
پاسخ مشاور

مشاور خانواده و زوج درمانگر

دوست عزیز سلام
مشکلات مالی ذهن مردها رو خیلی به خودش درگیر میکنه واحتمالا مشکلات شما وهمسرتون از همون موقع شدت گرفته چون شما انتظار داشته اید که به شما توجه نشون بده وسیاست های رفتاری رو هم بلد نبودید وبا غر زدن وبهانه جویی ونیش وکنایه زدن همسرتون رو از خودتون دورتر ودورتر کردید وهمسرتون هم که در اون شرایط نیاز به همدلی وهمراهی داشته برعکس میدیده که شما با بهانه گیری مشکلاتش رو چند برابر کرده اید بیشتر فاصله گرفته است.اگر نیاز به توجه ومحبت کردن دارید به زور نمیتوانید آن را از همسرتون طلب کنیدسعی کنید خودتون پیش قدم شوید در مرحله اول نیش وکنایه وانتقاد وسرزنش رو کنار بگذارید مطمین باشید با حذف اینها همسرتون هم یک قدم به سمت شما میاید در مرحله بعد بهش نزدیک شوید محبت کنید ناز ونوازش کنید از ویژگیهای خوبش تعریف کنید میبینید که صد قدم به سمت شما میاید اوایل ممکن است سخت به نظر بیاید ولی شدنییست کافیست که شما ثابت قدم باشید وزود دلسرد نشوید

موفق باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha