2794

با عرض سلام و خسته نباشید.

سوال من این است که اگر منی که دو ساله ازدواج کردم و در زمان دختر بودن خیلی به خانواده و مادرم رسیدگی میکردم.(پدرم فوت کرده)حالا بعد ازدواج چطور میتونم هم در خدمت خانواده باشم هم شوهرم.گاهی برای بعضی مراسمها مثل شب سوم فامیل و چهلم و عروسی و مهمانی همچنان خانواده و خصوصا مادرم انتظار دارن من با ماشینم ببرمشون.البته برادر بزرگترم هست که مجرده.ولی مادرم با من راحت تره و کلا دوست داره من هم همیشه حضور داشته باشم.ضمنا شوهرم گاهی با ما میاد ولی گاهی هم از سرکار که میاد دیگه حوصله نداره.وقتی میرم شوهرم ناراضی هست و وقتی نمیرم مادرم.واقعا موندم چه کار کنم.دلم نمیاد به مادرم هم نه بگم.البته گاهی مجبورا میگم و مادرم حسابی دلخور میشه و من ناراحت.شوهرم میگه خانوادت برای من ارزشی قایل نیستن و فکر هم نمیکنن که تو دیگه شوهر داری و نباید از تو انتظار داشته باشن.

حالا نمیدونم چطور بین اینها تعادل ایجاد کنم؟

اطلاعات تکمیلی

سن ۴۰ جنسیت زن وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیزم
واقعیت این است که الویت شما بعد از ازدواج بایستی همسرتون و زندگی مشترکتون باشه و رسیدگی به خانواده رو تا حدی انجام بدید که مخل آرامش زندگی مشترکتون و نارضایتی همسر شما نشه، اگر خودتون رو جای ایشون بگذارید میبینید که ترجیح شما هم قرار داشتن در اولویت نسبت به خانواده شون هست. بنابراین سعی کنید نه گفتن محترمانه را به مادر تمرین کنید و به مادر هم اجازه دهید که در شرایط جدید تعریف جدیدی برای خود از وضعیت داشته باشند و برای موقعیتشون چاره اندیشی کنند، جوابهای شما میتونه به این شکل باشه : خیلی دوست دارم همراهیتون کنم ولی فکر میکنم با .... (همسرتون) برنامه ای داشته باشیم/ مرسی که من رو هم دعوت کردید اما من باید اول برنامه خونه رو ببینم و بعد خبر میدم . همچنین برای دعوت های فامیلی از همه تقاضا کنید که به جای تماس با مادرتون مستقیما خود شما را دعوت کنند تا شما و همسرتون به عنوان یک خانواده مستقل و دارای اراده تصمیم گیری  دارای نظر مستقلی باشید.
تمرین جرات ورزی در برابر مادر به معنای دوست نداشتن ایشون یا کم شدن علاقه شما نسبت بهشون نیست تنها تغییر نقشها و وظایف جدید در زندگی شما هست. موفق باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha