2794

اختلافات فرهنگی بین دو خانواده

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 69 بازدید

سلام. من و همسرم فامیل هستیم اون دختر عمم میشه ما عاشق هم شدیم و من خانوادمو مجبور کردم به خواستگاریش برن با اینکه سرباز بودم خانوادم مخالف ازدواجمون نبودن ولی من خیلی عجله داشتم... یه سالی عقد بودیم و منو همسرم اختلافاتی بینمون شد و من ازش خواستم که چادر سرش کنه و اون پافشاری میکرد من چند باری با خانوادم در میون گذاشتم و اونا فکر نمیکردن قضیه جدی باشه و چیزی نمیگفتن تا یه ماه قبل عروسی شد و ما داشتیم خریدای عروسی و...میکردیم برای خرید کت شلوار به همسرم زنگ زدم بهش گفتم بیاد با هم بریم که نظر بده که همون هموقع بحثمون شد و من اون و داداشش که همراهمون بود رسوندم خونشون و به خانوادم زنگ زدم و بهشون گفتم که باید به بهش بگین که چادر سرش کنه و بابام به خانوادش زنگ زد و دعوا و اختلاف بین دو خانواده پیش اومد و ما کاملا برای عروسی آماده کرده بودیم برای تالار و آتلیه و ...و غیر ممکن بود بتونیم تاریخ عروسی عقب بندازیم و با هزار تا دردسر و واسطه راضیشون کردیم که عروسی بگیریم بماند که تو تالار چه کارا که نکردن چه بی احترامیهایی که نشد ولی اونروز گذشت و من به زنم گفتم که من میخوامت که با چادر باشی و تقریبا راضی شد و بعد از ده روز داداشش اومد خونمون و من چون سرباز بودم بهم گفت که زنم چند روزی باهاش بره خونشون و من مخالفتی نکردم و قرار شد بعد چند روز برم دنبالش که همونطور شد و با تماس همسرم رفتم دنبالش که بیارمش خونه که با خانوادش دعوامون شد سر چادر من آروم به باباش گفتم که عمو جان من دلم میخواد که زنم چادر سرش کنه ولی باباش منو دعوا کرد و از خونه انداخت بیرون و من برگشتم خونمون الان ۴ ماهه که واسطه میفرستیم که برگردونمش نمیزارن و من چون سرباز بودم منو داداشم طبقه بالا خونه بابام زندگی میکردیم و شرط خونه گذاشتن ما هم خونه رو جدا کردیم و دو واحدش کردیم و هربار میریم یه سری شرطای دیگه میزارن اصلا دیگه نمیدونیم قصد و نیتشون چیه کاری باهام کردن که من که عاشق همسرم بودم الان دیگه اصلا برام مهم نیست که برگرده یا نه تو بهترین شب زندگیم که شب عروسیم بود کاری کردن که میخواستم برق بگیریم به جای کل و دست صدای جیغاشون چند تا خونه اونورتر میرسید و خدا داند که چه ها که بر من نگذشت و ازتون کمک میخوام که چطور باهاشون رفتار کنم که این قائله رو ختم کنن واقعا دیگه نمیکشم خسته شدم من متولد ۷۷ و همسرم ۷۸ هست 

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۱ جنسیت مرد شغل سرباز
پاسخ مشاور

مشاور خانواده


سلام ،

خوشحالم که به عنوان یک آقا نقاب عقل کل رو به صورتتون نزدید و برای مسئلتون حاضر شدید سوال بپرسید  متاسفانه در فرهنگ ما در میان آقایان این رفتار کمتر دیده میشه که من از این بابت شما رو تحسین می کنم  و مایلم در مورد چیزهایی که معمولا نه در خانواده در مدرسه و نه در هیچ جای دیگری به ما آموزش ندادند می خوام باهاتون صحبت کنم،

ممکنه بخش‌هایی از حرفهای من برای شما تلخ و ناخوشایند باشه  اما این چیزی رو عوض نمیکنه و موضوع اختلاف شما همچنان مهم و باقی خواهد بود،

 اولین موضوع این هست که وقتی که ما می خواهیم ازدواج بکنیم به دنبال فردی میگردیم که معیارهای مورد نظر ما را داشته باشه نه اینکه انتظار داشته باشیم این معیارها را ایجاد کند یعنی اشتباه رایجی که معمولا مرتکب می شویم این هست که دنبال یک نفر بی نقص و واجد تمام خواسته هامون می گردیم که خود این موضوع  یک توهم و خواستِ رویاییست و در دنیای بیرون ودنیای واقعی هرگز چنین فردی وجود ندارد و نخواهد داشت

 پس ما در قدم اول موقع انتخاب باید این را بدانیم که چه کسی را انتخاب می کنیم از متن شما مشهود است که شما همسرتان را به صورت مشروط انتخاب کرده اید یعنی گفته آید من تو را می خواهم به شرط آن که چادر سرت کنی

 این جمله اساساً  جمله ای اشتباه است!  زیرا ما یا میتوانیم یک فرد را همان گونه که هست بپذیریم  و او را با همه ویژگی های خوشایند و ناخوشایندی که دارد انتخاب می کنیم یا نمی توانیم  بپذیریم و انتخاب نمی کنیم،

 این که کسی را انتخاب کنیم  به امید اینکه به فرد دیگری تبدیل شود یک اشتباه بزرگ و یک خواسته کودکانه است

فرقی نمیکند از طرف آقا یا خانم باشد برای هر دو یکسان است.

موضوع دوم :

لازم است شما با همسرتان در مورد خواسته های تان صحبت کنید من پیشنهاد می کنم از ابتدای رابطه اجازه ندهید دیگران برای شما تصمیم بگیرند اگر به اندازه کافی بلوغ پیدا کرده اید که بتوانید ازدواج کنید پس حتما می توانید مسئله تا آن را هم خودتان حل کنید و در صورت نیاز از یک مشاور کمک بگیرید پدر و مادر و خانواده ما اگرچه افراد دلسوز ما هستند اما صلاحیت و دانش راهنمایی برای رابطه ما را ندارند،  اولین نشانه استقلال شما این است که استقلال روانی داشته باشید یعنی خودتان دو نفری مشکلات تان را حل کنید،

 من پیشنهاد می کنم با همسرتان مستقیم صحبت کنید و ازایشان بخواهید که همراه هم به یک مشاور مراجعه کنید تا بدون قضاوت و بدون طرفداری از یکی از شما رابطه تان را بررسی کند و به حل اختلاف شما کمک کند.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

اختلافات دوران عقد

پاسخ سلام و وقت بخیر علت دلخوری یا مشکل همسرتون با خانواده شما چی هست؟ بهتر هست پیدا کنید چرا نمی گذارند شما بیرون برین به جای اینکه خودتون توی ذهن تون درگیر باشید و فکرهایی بکنید که منجر به حس منفی نسبت ...

اختلافات مذهبی با همسرم

پاسخ دوست عزیز سلاماختلافات مذهبی یکی از زمینه های حساس در روابط زناشویی هستش و همواره توصیه میشه اگر در زمان جلسات آشنایی دختر و پسر به این تفاوتها و اختلافات پی بردند با تامل بیشتری در مورد ازدواج پیش بر...

ازدواج با اختلافات فرهنگی زیاد

پاسخ دوست عزیز سلام بهتون تبریک میگم که کاملا منطقی داری‌ با قضیه برخورد میکنی و همونطور که خودتون اشاره کردید تفاوتهای زیاد میتونه زمینه ساز مشکلات بعدی باشه. مرحله ی شناخت کاملا به همین موارد مربوط میشه....

فاش کردن اختلافات خانوادگی توسط همسرم

پاسخ سلام عزیزم. همسرت رفتار آزار دهنده ای داره و ناراحتیت قابل درک هست. آیا ایشون تمام دعواهای زوجی شما رو به والدین میگن؟ دعواهایی که منجر به آشتی میشن رو هم میگن یا فقط وقتی احساس بن بست می کنن با گفتن ...