خانواده خواستگار

سلام. دختری هستم ۲۱ ساله به مدت دو سال با پسری ۲۳ساله در رابطه ام. پارسال ما به مدت دو ماه از هم جدا شدیم ولی دوباره برگشتیم سمت هم. این آقا پسر گفتن که تصمیشون رو گرفتن و من انتخابشم ولی من نگرانم. چون خانوادش دوست دارند با فامیل خودشون ازدواج کنه حتی پدرش به داییش یه صحبتی کردن راجع به دختر داییش ولی به من گفت اصلا چیز مهمی نبوده ولی من بهش گفتم که چرا منو نمیگه به خانواده اش میگه  هنوز زوده. هر چند پسرداییش و خواهرش در جریانن ولی به خواهرای بزرگش نگفته. هر چند خودش میگه خانوادم تورو ببینن مطمئنم حتما راضی میشن .

شرایط ازدواجو داره جز سربازی. من خودمم شرایط ازدواج الان ندارم چون خانوادم سختگیرن و من یه خواهر بزرگتر دارم تا ازدواج نکنه من نمیتونم حرفی بزنم. هر چند یکی از فامیلای نزدیکمون فوت شده حدود یکسال باید منتظر بمونیم با این وجود یه چندسالی طول میکشه. هر چند خودشم میگه من یکی دوسالی احتیاج دارم خودمو سرو سامان بدم.

خیلی نگرانم که خانوادش براش زن بگیرن. چون یک پسر دایی داشت که با دختری در ارتباط بود ولی با دختری از آشناهای خودشون ازدواج کرد و اون دختر لطمه بزرگی دید. و برعکس پسر دایی داره که دختری رو دوست داره و با فشارهای خانواده شهریور میرن خواستگاریش. خودم باهاش حرف زدم ولی اون به میگه اصلا نگران نباش نمیدونم حرفش راسته یا دورغ.؟ میگه من به خانوادم گفتم با اونی که خودم انتخاب میکنم ازدواج میکنم ولی با این وجود خانوادش یک صحبت کوچیکی با داییش که یک دختر ۱۵ ساله داره کردن و مثل اینکه داییش جواب منفیم داده

من از این ناراحتم چرا به خانوادش منو نمیگه که کسی براش در نظر نگیرن. از یک طرفم میدونم خانواده من اعتقادی به نشون کردن ندارن برای همین نمیتونم زیاد حرفی بزنم.ولی من گفتم حداقل به خانواده ات بگو که هنوز ازدواج نمیکنی تا کسی برات در نظر نگیرن گفت گفتم ولی دوباره هم میگم بنظرتون چیکار کنم؟ گاهی دل آشوب میشم