2794

ارتباط درست با مادرشوهر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 143 بازدید

سلام. من دو سال از عقد و ۶ ماه از عروسیم میگذره. از روز اول با مادرهمسرم بنا رو بر احترام و محبت گذاشتم. به دلیل اینکه شخصیت درونگرا دارم خیلی اهل زبان ریختن و بیش از حد نزدیک شدن نیستم که البته طرف مقابل هم اینجوری نیست. اما تا امروز در برابر تمام کنایه ها و گاها توهین ها فقط سکوت کردم و تنها باری که با محبت و احترام گفتم مامان منم مثل دخترت چرا اینجوری میکنی و تا حدودی حرف دلم رو زدم ایشون یه بلوای بدی به پا کرد و تو روی خودم من رو متهم به دورویی و فتنه گری کرد و پیش همه گفت که من بهش توهین کردم! همسرم از من حمایت میکنه و میدونه اغلب اشتباه از مادرش هست و شاهد گوشه کنایه ها مادرش بوده ولی کاری از دستش برنمیاد. چند بار که ازم دفاع کرد و با مادرش محترمانه و جزئی بحث کرد، مادرش حتی شروع کرد به خود زنی! گریه و جیغ شدید که تو مادرتو ول کردی و اینا فتنه گری زنت هست و ...من با ایشون چطور برخورد کنم؟


خانواده همسرم هیچ هزینه ای تا امروز برای ما نکردن و تمام هزینه های عقد و هدایا و عروسی و ... فقط با همسرم بوده و حتی هدایایی که همسرم خریده رو ایشون نظر میداد که کمتر باید ببریم و منت همون آوردن رو هم بعدا سر من تو حرفاش میذاشت و میگفت من خریدم برات و خیلی ها برای عروسشون اینکارها رو نمیکنن! حتی منزلشون میریم و غذا برای ما میذاره چندبار دیدم لای حرفاش اون رو هم میگه که میای اینجا من میپزم و تو میخوری! در صورتی که من تاحالا نشده خونه ایشون عین مهمون برم بشینم و هربار میرم تو آشپزخونه کنارشونم که کمک بدم و ایشون فقط غذا میپزه و انداختن و جمع کردن سفره و شستن و جابجایی ظرفها و جاروبرقی کشیدن و چای آوردن و جمع کردن کامل با عروس هاست.


من متاسفانه تا امروز فقط سکوت کردم چون اهل حاضر جوابی نیستم و بعد اون یکبار گلگی مختصری که کردم و جنجالی که به پاشد دیگه واقعا چشمم ترسیده بخوام حرفی بزنم چون ایشون وقتی ناراحت بشه رسما زمین و زمان رو بهم میریزه. متاسفانه فقط با من هم اینجوری نیست و با جاری هامم همینه و شاید بدتر و به بچه هاش هم دیدم تیکه میندازه ولی مشکل اصلیش با عروس هاست که حس میکنه پسرهاش رو ازش گرفتن در صورتی که پسرهاش عین پروانه دورش میگردن و خونش نتونن برن هر روز زنگ میزنن جویای حالش هستن.


خواهش میکنم یه راه حل عملی به من پیشنهاد بدید که وضعیت بهتر شه. واقعا اگه همینطور پیش بره من خودم دچار مشکل عصبی میشم. انقدر رفتار و کلام بد ایشون رو تو خودم ریختم که احساس افسردگی و تنفر شدید نسبت بهش پیدا کردم. هربار میخوام باهاش رو در رو بشم استرس میگیرم و غمگینم. اوایل بخاطر علاقه ی زیادی که به همسرم داشتم ایشون رو هم دوست داشتم ولی رفته رفته انقدر توهین و بدجنسی ازش دیدم که هیچ علاقه ای بهش ندارم و فقط ظاهری لبخند میزنم و بهش احترام میذارم که اونم از روی ترس هست چون هیچکس تو خانواده حریف ایشون نیست راحت داره جولان میده و منم ازش میترسم.

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۴ جنسیت زن شغل دانشجو وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

با سلام 
اينكه همسرتان همراه شماست و عامل اصلي را ميداند و از شما حمايت ميكند امتياز بزرگي است  .سكوت هميشه جواب مناسبي نيست زيرا باعث سوءتفاهم و در مواردي هم باعث جولان دادن بيشتر طرف ميشود اينكه شما هميشه سكوت كرده ايد ولي يكبار جواب داديد باعث اين حجم از اعتراض شده و وقتي شما بترسيد و سكوت كنيد و طرف مقابل ان را بداند و ضعف شما را در دست ميگيرد و بيشتر و عميق تر به ازار و اذيت شما ميپردازد بخصوص بعد از بچه دار شدن .اينكه ايشان با همه اين مدل است دليلي نيست كه شما از حق خود دفاع نكنيد يادمان باشد هيچ چيز به اندازه خود شما ،سلامتي تان،و رابطه با همسرتان مهم نيست بهتر است رفت امد ها رو كمتر كنيد و شما كمتر به خانه انها برويد يا اينكه در حد يك سر زدن ساده نه ماندن شام و ناهار كه مجبور به تمامي كارهاي ايشان شويد و ايشان اين لطف شما را وظيفه بداند .در كنار ان رابطه تان را با همسرتان را تقويت كنيد.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha