دخالت خانواده همسر

 سلام. دو ساله ازدواج کردم. و ۱۸سالمه. احساس میکنم زندگیم پوچ و بیهودست. شوهرم پشتم نیست اصلا رابطه عاطفی خوبی نداریم اصلا در طول روز اخلاق خوبی نداره با مادر شوهرم زندگی میکنم ‌‌شوهرم خیلی به مادر و آبجیش وابسته است ‌‌‌. حسرت زندگی آبجیشو میخورم. مادرشوهر و خواهرشوهرم رفتارشون باهام خوب نیست هر روز تو خونم نمیزاه برم پیش مادرم. بابام اصلا بهش هیچی نمیگه زندگی من پر از دخالت خانواده شوهرمه تا حالا یک شام منو نبرده بیرون ‌‌‌. هر چی بگم میگه بدون مادرم اصلا اینکارو نمیکنم بخدا آبجیام و بقیه رو میبینم چقدر خوشبخت اند میخوام خودکشی کنم به خدا خسته شدم خیلی مشکلاتم زیاده نمیتونم همشو بنویسم؟