2794

سلام. دخترم ۲ سال و ۹ ماهه است. شدیدا به من وابسته است. از حدود ۲ سالگی این طوری شد. طوری که هرگز نمیخواد ازم جدا بشه.حتی با پدرش خونه مامانم نمیره و میگه تو هم بیا.اگه تو نباشی من میترسم.در صورتی که خانوادم عاشقشن و بینهایت بهش محبت میکنن. مهد گذاشتمش که درست بشه. ۵ ماه رفت ولی هر روز با اشک و گریه میرفت و میدیدم که تو مهد ناخنهاشو تا ته خورده و انگار استرس داشته. هرگز به مهد عادت نکرد و همیشه گوشه گیر بود. وقتی دیگه مهد نرفت حالش خوب شد و دیگه دستهاشو نخورد. شبها هم باید سفت بغلم کنه بعد بخوابه.حتی بین خواب اگر کنارش نباشم متوجه میشه بیدار میشه و دنبالم میگرده.این هم بگم که خیلی دوستش دارم و بهش محبت میکنم و در طول روز بارها بغلش میکنم و میبوسمش و میبویمش. یه روز که ۱ کوچولو صدامو بردم بالا چون داشت کار خطرناکی میکرد، قبل خواب گفت مامان اگه تو منو دوست نداشته باشی من غصه میخورما!!! گفتم دوستت دارم و بغلش کردم آرامش گرفت و خوابید.در طول روز هر جای خونه باشم میاد بغلم میکنه.با پدرش خوبه ولی در این حد نیست.چی کار کنم این حجم از وابستگیش کم بشه؟ میشه راهنماییم کنید لطفا. الان مگه نباید تو اتاق جدا و تو تخت خودش بخوابه؟ ایشون بدون من نمیتونه بخوابه.

اطلاعات تکمیلی

سن ۳۵ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور کودک و نوجوان

سلام؛ والد عزیز علائمی که از کودکتان بیان کردید نشان از اضطراب جدایی در کودک‌تان دارد؛ کوکان از حدود ۹ ماهگی علائم اضطراب جدایی را نشان می‌دهند و‌گاهی این اضطراب تا ۴ سالگی ادامه پیدا می‌کند؛ بنابراین میزانی از این اضطراب کودک شما طبیعی است ولی از آنهایی که اختلال در عملکرد کودک ایجاد کرده باید مورد بررسی و درمان قرار بگیرد من به شما توصیه می‌کنم حتما از کمک یک روانشناس کودک به صورت حضوری بهره ببرید. اما نکته‌ای به نظر مهم می‌رسد این است که شما خود نیز نقش به سزایی در این چسبناکی کودک خود دارید به نظر می‌رسد با حمایت‌های افراطی و همیشه در دسترس بودن برای کودک بستر مناسبی را برای این مشکل ایجاد کرده‌اید. با توجه به نکات زیر حتما موقعیت‌هایی هرچند کوتاه برای دوری از فرزندتان در نظر بگیرید و در صورت ادامه رفتارها حتما مراجعه حضوری داشته باشید. بدون اطلاع کودک و به بهانه ریختن ترس او از جمع، او را یک‌دفعه‌‌ رها نکنید و تنها نگذارید. قبل از این‌که بروید برنامه‌تان را به زبان ساده برایش توضیح دهید و به او بگویید که در این مدت چه کارهایی می‌تواند بکند. دختر کوچک شما باید در نبودتان احساس امنیت و آرامش کند و با مشکلی مواجه نخواهد شد. یادتان باشد اگر بدون خبر کردن کودک، ناگهان او را در یک جمع یا در خانه تنها بگذارید، از این به بعد هیچ‌وقت به شما اطمینان نمی‌کند و دائما به شما می‌چسبد. به‌طور قطع دختر شما که همیشه به شما چسبیده بوده به این سادگی‌ها راضی نمی‌شود و به داد زدن یا اشک ریختن متوسل می‌شود. در این شرایط دوباره برنامه‌تان را توضیح دهید و برای آرامش خودتان زیر لب تکرار کنید: «می‌دونم به خاطر این‌که خیلی دوستم داره و می‌خواد کنارش باشم اینجوری گریه می‌کنه ولی من چند دقیقه کنارش نیستم و بعد دوباره پیشش برمی‌گردم تا با هم باشیم.» این جریان به خصوص در دفعات اول ممکن است بیشتر از آن چیزی که فکرش را می‌کنید طول بکشد. سعی کنید عصبانی نشوید و احساس کودک از اینکه بودن در کنار شما را به هر کار دیگری در این دنیا ترجیح می‌دهد، درک کنید. با این حال اصلا برنامه‌تان را به تعویق نیندازید و آن را همانطور که برایش توضیح داده بودید، اجرا کنید. اگر سه گام بالا را به‌درستی انجام داده باشید، کودک کم‌کم دوری از شما را می‌پذیرد و یاد می‌گیرد که تنها ماندن آنقدر‌ها هم ترسناک نیست. در این مرحله شما با تشویق او می‌توانید این رفتار درست را تقویت کنید و چسبی که فرزندتان را برای چند ماه یا چند سال به شما وصل کرده بود، بکنید. برای تمجید از کودک از عبارت «تو دیگه بزرگ شدی» استفاده کنید و شاهد معجزه آن باشید.

تجربه شما

login captcha

میشه راهنماییم کنید لطفا. الان مگه نباید تو اتاق جدا و تو تخت خودش بخوابه؟ ایشون بدون من نمیتونه بخوابه.