درود بر شما
توضیح ندادین که چند وقت هست ازدواج کردین. چطور با همسرتون آشنا شدین. چه زمانی خیانت ایشون اتفاق افتاد. چطور حل و فصلش کردین و ... پرداختن به چنین مسائلی، نیازمند جلسات مفصل به صورت حضوری هست و صرفا راهنمایی مکتوب نمیتونه خیلی کفایت کنه. اما ذکر چند نکته رو در اینجا لازم میدونم: ببینید قرار نیست که رابطهی ما با همسرمون بشه تمام زندگی. اینجوری تا مشکلی پیش بیاد، ما احساس میکنیم همه چیز زندگی رو از دست دادهایم. هر کسی میتونه برای خودش دوستانی داشته باشه. کار و تفریح داشته باشه. به عنوان یک فرد مستقل، اعتمادبهنفس و شخصیت اجتماعی داشته باشه و قبل از هر چیزی، خودش هوای خودش رو داشته باشه. قصد ندارم زندگی مشترک و کیفیت ارتباط با همسر رو کماهمیت جلوه بدم. میخوام بگم ما وقتی میتونیم دوست بداریم و دوست داشته بشیم که اول از همه، خودمون خودمون رو بپذیریم و دوست داشته باشیم. شادی و آرامشمون درونی باشه و منتظر فرد دیگری حتی همسرمون نباشیم. اگر شما فکر میکنید که به قدر کافی قوی نیستید و اعتمادبهنفس ندارید، لازم هست حتما ارتقای این وضعیت رو در برنامهتون قرار بدید.
بهبود کیفیت یک رابطه، چیزی نیست که با دعوا و تهدید و گدایی محبت اتفاق بیفته. صرف زایمان کردن هم نمیتونه علت سردی یک رابطه باشه. درسته که بچهدارشدن، تغییر بزرگی در زندگی ایجاد میکنه و یک نوزاد طبیعتا نیاز به توجه و نگهداری زیادی داره اما میشه با تقسیم کار و برنامهریزی، از این شرایط برای بهبود کیفیت رابطه با همسر استفاده کرد. ضمن اینکه الان 2 سال از زایمان شما گذشته.
پیشنهادم برای شما این هست که گفتگوی موثر رو تمرین کنید. اگر ما در فضایی ناراحت و نامناسب بخواهیم با فردی صحبت کنیم، اگر با گلایه و تهدید و برچسب زدن حرف بزنیم، طرف مقابل ناخودآگاه گارد میگیره و سعی میکنه از خودش دفاع کنه بدون اینکه بتونه متوجه منظور ما، افکار و احساس و درخواست ما بشه. لازم هست ابتدا دلیل تغییر رفتار همسرتون به درستی مشخص بشه و در ادامه به دنبال راهکار و توافقی بود برای ایجاد رابطهای بهتر طوری که رضایت طرفین رو در بر بگیره. با توجه به اینکه نکات متعددی در یادداشت شما وجود داره، توصیه میکنم حتما به صورت حضوری به یک زوجدرمانگر مراجعه بفرمایید.
به خدای بزرگ میسپارمتون
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید