بهتون تسلیت میگم و متاسفم از اینکه این افکار به شما فشار آورده و بدیهی اوقات سختی را سپری کنید.
من چند نکته رو مایلم با شما بیان کنم:
در مورد سبک ارتباطی شما که همان بار اول احساس و افکار خود را ابراز نکردهاید احتمالا در سایر امور نیز به همین شیوه رفتار می کنید این موضوع می تواند روابط شما آسیب برساند، یادتون باشه وقتی دل آزردگی نگرانی ،خشم وسایر احساس های خود را ابراز نکنید آن ها انباشته می شوند و در فرصت دیگری به شکل اغراق شده بیرون می آیند.
پیشنهاد می کنم در مورد سبک ارتباطی و ابراز جرات مندانه روی خودتون کار کنید.
این حق شماست که انتخاب کنید چه روش تربیتی برای فرزندتان پیش بگیرید. حرفهای بزرگترهای موثر مثل پدر و مادر پدربزرگ مادربزرگ، معلم و هر فرد نزدیک دیگری که تعاملات زیادی با کودک ما دارد بسیار در شکل گیری باورها شخصیت کودک ما موثر است پس نگرانی شما به جا بوده و وظیفه مادری شما اعتراض برای رفتار غیر سازنده بوده است.
احساس گناه در این مورد احساسی مخرب و غیر واقعی است. برای فوت هر کدام از ما مجموعه عواملی وجود دارد که بسیاری از آنها ناشناخته است پس این نتیجه گیری ناکامل و ناکارآمد است. از طرفی همه ما خودمان مسئول گفته ها و رفتارهایمان هستیم. اگر هم علت این حادثه دلخوری مادر شوهر شما باشد قبل از هر فردی خود ایشان مسئول این موضوع هستند چراکه ایشان انتخاب کردند حرفهایی بزنند و همیشه همه رفتارهای ما هزینه در پی خواهد داشت.
در این شرایط عزت نفس خود را حفظ کنید و خودتان میزبان دریافت برچسبها و قضاوتهای دیگران نباشید.
اگر این احساس گناه در شما بسیاراست از یک مشاور یا روانشناس کمک بگیرید.
سلام ممنون از راهنماییتون اما متاسفانه گویا متنی که نوشتم خیلی رسا نبوده من از مادر مادر شوهرم یعنی مادربزرگ 90 ساله همسرم صحبت کردم که ایشون به فرزندم برچسب میزدن و مادر شوهرم هم مدام بهشون میگفت منم بهشون گفته بودم اما بی تاثیر بود مادر بزرگ همسرم کلا خیلی غر میزد حتی به مادر شوهرم من که گریه کردم مادر شوهرم از دست مادرش غصه خورد که چرا انقدر اذیت میکنی و زبونت آدمو میرنجونه..که منم بخاطر مادر شوهرم خیلی ناراحت شدم و بغلش کردم بوسیدمش حلال خواهی کردم حتی از مادر بزرگ همسرمم عذر خواهی کردم. شبش خواهر شوهرم زنگ زد که حقش بود و خیلی اذیت میکنه خوب کردی دفاع کردی و میخواستن از من دلجویی کنن. مادر شوهرمم که خیلی از مادرش اذیت بود درددل کرده بود پیش دخترش که حتی عروسم رو به گریه انداخته خیلی ناراحت شدم. منم غصه ام از اینه که بخاطر گریه من غصه خورده باشه و ایست قلبی کرده باشه البته 24 ساعت بعدش نه همون لحظه...