2794

بدبینی و مصرف قرص همسر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 965 بازدید

سلام لطفا کمکم کنین منو همسرم ۴ ساله ازدواج کردیم همسرم یک آدم بدبین و شکاک عصبی بود طوری که حق نداشتم تنها بریم بیرون خونه حتی اخلاقش اینه یک نفر و مثلا میگه از اون بدم میاد بعد همیشه به اون آدم بدبینه فکر میکنه براش توطئه کرده یک مدت گیر داده بود به خواهر من هر چی میگفتم اون اصلا بهت فکر نمیکنه میگفت نه بعد یکی از مغازه دارهای همسایه میگفت اون تورو نگا میکنه یک بار حتی رفت بهش گفت اونم گفت من چیکار به خانم شما دارم یک مدته خونمونو عوض کردیم حالا گیر داده به پسر همسایه طبقه پایین که ۱۶سالشه شاید باشه میگه اون یک جوریه مثلا اون بیرون باشه میگه برو خونه اونو میبینه اخم میکنه هر چی میگم بابا اون بچه است گوش نمیده 😔مشکل همسر من اینکه خیلی خوبه یک دفعه بد میشه اخم میکنه میره تو خودش به من فحش میده تا ۱ساعت حسابی کلافه است بدون هیچ دلیل من تا پارسال فکر نمیکردم شوهرم بیماره فقط میگفتم همسرم عصبیه 1سال و نیم پیش رفتم مشاوره و اون پیشنهاد جدایی داد ولی من خیلی از جدایی میترسم چون من جدا بشم همسرم یک بلایی سرمن و بچم میاره هیچکس هم پشتم نیست خودم هستم و خودم حتی موقع مشاوره هم نمیدونستم شوهرم بیماره و مشاوره هم تنها رفتم بدون اطلاعش بعد از مشاوره واقعا طاقتم تموم شده بود از رفتاراش منو فرستاد شهرستان بعد اومد نفهمیدم ۲۰روز بستری بوده در مرکز اعصاب و روان اصلا نمیدونستم دلیلش چیه فقط‌ میدونستم حالش بدتر و بدتر شده خیلی بد شده بود نتونستم ۲۰روز تحملش کنم یه دعوای خیلی بد کردیم در حد کتک و کتک کاری کارمون به پلیس کشید بچمو گرفت نداد و نمیذاشت برم خونه بابام  بالاخره همون شب دوباره برگشتم سر زندگیم شوهرم رفت دکتر اعصاب و روان چند تا قرص بهش داده بود مثل. سیتالوپرام و نیترات کربن یه همچین چیزایی بودن الان از پارسال اردیبهشت همسر من حالش خیلی بهتر شده دست بزن اصلا نداره زیاد عصبی نمیشه خودم هرجا بخوام میرم خیلی آزادم میزاره ولی ۱ماهی میشه بهش گفتم بخاطر اضافه وزن شدیدش قرص هاشو بزاره کنار اونم قبول کرد چون وزنش خیلی خیلی زیاد بخاطر مصرف قرص ها بالا بود ولی الان یه هفته ایی میشه باز اخلاقش شروع شده یک دفعه میره تو خودش عصبی میشه مثلا دیروز عصر داشتم میرفتم خرید گفت یه وسیله ایی براش بخرم و من بخاطر بچه یادم رفته بود چون خیلی اذیت میکرد اومدم خونه گفتم وای یادم رفته کلی عصبی شد سرم داد زد کلی حرفای بی ربط زد بعد گریه کردم گفتم باز تو شروع کردی به کارای قبلا خسته شدم چرا تموم نمیکنی بعد رفت بیرون وقتی اومد گفت بخدا دست خودم نیست نمیدونم چیکار کنم منم خستم دوباره رفته بود قرص خریده بود مصرف کنه بنظرتون چیکار کنم از دیروز کارم شده گریه فکر میکردم خوب شده ولی نشده نمیدونم چیکار باید بکنم اگه دیشب ازم معذرت خواهی نمیکرد به خودم قول داده بودم امروز که رفت سرکار منم با بچم فرار کنم برم یک جایی ولی خودمم نمیدونم کجا برم چیکار کنم تو رو خدا زودتر جوابمو بدین دارم میمیرم 

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۵ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

روانپزشک و متخصص اعصاب و روان

سلام.فرار کارعاقلانه ای نیست.

بااین شرح حال همسر شما مسایلی داردکه خوشبختانه پاسخ درمانی خوبی هم داشته.

شما اگر میخواستید دارویی را به علت چاقی قطع نمایید باید با هماهنگی پزشکش جایگزین میکردید.

به هیچ وجه خود درمانی نکنید.

به این نکته توجه داشته باشید دارویی که یکبار خوب پاسخ داد پس از قطع سرخود احتمال دارد جواب قبلی را در شروع مجدد ندهد.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha