2794

سلام .من سال 93 ازدواج کردم از همون روز نامزدی یا بله برون اذیتها و آزارهای خانواده همسرم از کوچکترین موضوع شروع شد تا رسید به الان که پنج سال گذشته و بازم دخالت و اذیت و آزار. از مهمترین هاش بگم اینکه پدرشوهرم بی تعارف به من گفت که ما تو رو به عنوان عروس قبول نداشتیم و پسرمون پافشاری کرد. خواهرشوهرم به شوهرم پیشنهاد طلاق داد. از جهاز دادن بابام ایراد گرفتن و اونم کلی ماجرا داشت. خواهرشوهرم به شوهرم یاد میداد که حقوقشو از من پنهان کنه و نگه چقد درآمد داره. خواهرشوهرام منو که عروس اولشون بودم با اختلاف 13 سال با همسرم به عنوان کنیز پدر و مادرشون میدونن و همش از همسرم میخوان که منو مجبور کنه همش در خدمت پدر و مادرشون باشم حتی وقتی حامله بودم باید وقتی خونه مادرش میرفتم اونا میشستن و من با اون حالم همه کار میکردم. همه اینا رو تحمل کردم و گذشت کردم تا اینکه خواهرشوهرم از عکس پروفایل من ایراد گرفت در حالی که من عکس بچمو طوری که اون دوست نداشت گذاشته بودم منم جلوش ایستادمو گفتم اینو دوست دارم. حالا از من ناراحتن که چرا زبون درازی کردم و به حرفشون گوش نکردم. حالا که بعد پنج سال زندگی من با همسرم داره یه شکلی میگیره خانوادش نمیذارن و همش دارن روی مغز شوهرم راه میرن منم رابطم رو باهاشون کم کردم. از شوهرم انتظاردارن که قید منو بزنه و فقط به اونا توجه کنه.حالا از شما خواهش میکنم کمکم کنید من جای برگشتی برای طلاق ندارم.

اطلاعات تکمیلی

سن 27 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام به شما دوست عزیزم
به طور طبیعی و نرمال زوج ها وقتی ازدواج میکنند باید به اصطلاح از خانواده های خود طلاق بگیرند!! این نه به معنای واقعی طلاق بلکه به این معنا هست که اولویت زن و شوهر زندگی مشترک خودشان بوده و با فکر و نظر مستقل خود درباره زندگی شان رفتار کنند. اما متاسفانه در فرهنگ ما بسیاری از خانواده ها اصرار دارند که حتی بعد از ازدواج تسلط و کنترل خود را بر روی فرزندان خود حفظ کنند و این گاهی تنها به پدر و مادر محدود نشده و شامل خواهر ها و برادرهای خانواده همسر هم میشود. موقعیتی که شما در حال حاضر در اون قرار دارید یکی از همین موقعیتهاس و نیاز به مدیریت و هوشمندی شما و همسرتان دارد.
برای اینکه زندگی مشترک شما مرز مشخص و ارامش لازم را به دست بیاورد ابتدا باید توجه خودتان را به کیفیت زندگی مشترکتان با همسر معطوف کنید. به این معنا که ببینید در رابطه دو نفره و شخصی خودتان میزان علاقه و محبت، صمیمیت، کیفیت رابطه جنسی و میزانی که میتوانید با یکدیگر سرگرمی و اوقات فراغت داشته باشید در چه سطحی است هرچه رابطه شخصی شما کیفیت بهتری داشته باشد میزان مشارکت شما در مدیریت مسائل رابطه بهتر خواهد بود، اگر نواقصی در ارتباط میبینید سعی کنید از طریق صحبت کردن و بیان فکر و احساستان با همسر به بهبود آن کمک کنید
در درجه بعدی اگاهی پیدا کردن نسبت به اینکه چه شخصی تا چه میزانی اجازه ورود به حریم شخصی شما و اظهار نظر درباره مسائل شما را دارد میتواند به شما کمک کند تا در جایی که فردی قصد اعمال نظر درباره شما را دارد با تمرین مهارت جرات ورزی و حفظ احترام به مدیریت آن بپردازید.
به طور مثال اظهار نظر درباره عکس پروفایل شما یک مداخله منفی است که با جواب ممنون از نظرتون ولی من اینطوری دوست دارم میتواند مدیریت شود.
در زمینه حرفهایی که از اطراف به همسر شما گفته میشود ببینید که در نهایت انتخاب همسر شما چه میباشد و چنانچه طبق نظر خودشان تصمیم میگیرند نسبت به صحبتهایی که میشود حساسیت نشان ندهید. علاوه بر این در مقابل صحبتهای مداخله گرانه جمله هایی نظیر :
فکر میکنم این موضوع به من و همسرم مربوط هست
دوست ندارم درباره من اینطوری صحبت کنید
ترجیح میدهم الان این کار را نکنم
دوست دارم اینطور با من رفتار کنید
ناراحت میشوم وقتی به من .... را میگویید
تمرین کنید تا از موضع قدرت درباره موضوعاتتان تمرین جرات ورزی را انجام داده باشید.
این یک راهنمایی کلی هست و در صورت امکان برای دریافت راهنمایی بیشتر از مشاوره های معتبر تلفنی یا روانشناس حضوری استفاده کنید. موفق باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha