درود بر شما
تا حدودی متوجه شرایط شما شدم. نگرانیهای والدین و نوع نگرش افراد به زندگی و جامعه و ... چیزی نیست که در مدت کوتاهی به آسونی بشه تغییرش داد. و همونطور که خودتون اطلاع دارید، ازدواج با انگیزهی رها شدن از شرایط فعلی خانهی پدری، انگیزهی صحیحی برای ازدواج نیست. ضمن اینکه شما اگر مایلید برای تحصیل به خارج از کشور برید، لازم هست پساندازی داشته باشید تا بتونید به خواستهتون برسید. در کل، بهتون پیشنهاد میکنم صبورتر از همیشه باشید و تلاش کنید کیفیت رابطه با مادرتون رو بهبود ببخشید. نه به این معنا که نتونید مطابق میل خودتون زندگی کنید. سعی کنید با ایشون در آرامش گفتگو کنید. درکشون کنید. شاید مادرتون به اندازهی شما تحصیلات دانشگاهی و تجربهی کار در جامعه رو ندارن و تصور میکنن همون شرایط زندگی دخترهای جامعه در گذشته میبایست تداوم داشته باشه و هر روش دیگری جز این خطرآفرین هست. بعد از اینکه تونستید مادرتون رو عمیقا درک کنید، میتونید شرایطی رو فراهم کنید که ایشون هم بتونن شما رو درک کنن. بدونن که شما چه آرزوهایی دارین. چه اهدافی دارین. برنامهریزیتون برای آینده چی هست. زحمت درس خوندن و کار کردن رو متحمل میشین که به کجا برسید. ضمن اینکه نگرانیهای مادرتون با دیدن شایستگیها و تواناییهای شما کمرنگتر خواهد شد. و به خاطر داشته باشید که درک کردن و درک شدن، میتونه در هر رابطهای معجزه کنه.
به خدای بزرگ میسپارمتون
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید