با سلام
بسيار مختصر توضيح داده ايد .ميتوان ناراحتيتان را درك كرد اينكه هر دقيقه نگران باشيد ممكن است اين لحظه همسرتان عصباني شود فرسايش دهنده است .بهتر است يك زماني كه ايشان ارام است با ارامش و بدون جبهه گيري با ايشان صحبت كنيد اينكه درك ميكنيد كه چقدر تحت فشار رواني قرار ميگيد كه عصباني ميشود و چقدر جسمي ايشان تحت تاثير اين عصبي شدن است .به ايشان بگوييد انچه مهم است اين موضوعست كه افراد در عصبانيت (رفتارخود،گفته ها ،حركات بدن خود را كنترل كنند )چون گفته ها چيزي نيست كه قابل جبران باشد و چقدر اين توهين ها باعث ناراحتي و عذاب شما شده است و چقدر حرمت هاي بينتان را از بين برده است با هم راه حل هايي را امتحان كنيد مثلا وقتي همسرتان عصبي است يا ممكن است عصبي شود شما يا ايشان خانه را ترك كنيد يا اگر نميشود ان محيط را ترك كنيد مثلا يكي به اتاق رود و در را ببند ،يا براي خود نشانه بگذاريد مثلا قبل از شديد شدن عصبانيت دست راست خود را بالا بياورد تا شما متوجه شويد و محيط را ترك كنيد .يا قبل از هر صحبتي از ايشان بخواهيد يك ليوان اب بخورد .
با سلام
اين كه ميفرماييد تكرار صحبت ها و توضيح های زياد همسرتان شما را كلافه كرده ميتوان اين رفتارها را نشان از نگرانی های ايشان برای فرزندتان دانست پدر هم بی شک مسئوليت و نگرانی های خودش را دارد .جواب دادن راه مناسبی نيست و بالا رفتن بحث بی شک باعث شكستن حرمت ها ميشود .برای هر فردی و هر زندگی زناشويی راهكاری هست كه هر دو طرف بايد سهم خود را انجام دهند . بی شک وراثت و رفتارهای ديده شده از والدين در رفتار كنونی فرد بی اثر نيست اما مقايسه كردن و برچسب اينكه تو عين پدرتی باعث سردی فرد از شما ميشود بهتر است حتما به مشاور مراجعه كنيد .
سلام ،ممنون از وقتی که گذاشتید 🌹🌹🌹🌹🌹
شاید باورتون نشه ولی ما همه این راهها رو رفتیم حتی من به غیر از این راهها یکبار ازش خواستم هربار که عصبانی میشه باید برام هدیه بگیره، یا حتی اگه بددهنی کرد به ازای هر فحش یه مبلغی جریمه ازش میگرفتم ولی بازم یه جاهایی یه تایم هایی مثل وقتی تو جمع هستیم یا در خرید هستیم یه رفتارهایی از خودش نشون میده که از خجالت میخوام بمیرم، این هم بگم که پدرشم همین اخلاق رو داره به راحتی عصبانی میشه و پنج دقیقه بعد آروم
الان که بچه دار شدیم خیلی بیشتر شده خیلی رو یه موضوع اصرار میکنه و اینقدر یه چیزی رو توضیح میده که آخرش به جای میرسی که میگی وای بسه به خدا فهمیدم یا در مسائل بچه اینقدر حساسیت نشون میدهه که باعث کلافگیت میشه و این فشارها رو من تحمل میکنم و سعی میکنم آروم صحبت کنم ولی یه وقتایی اینقدر پر میشم که منم یه جواب بهش میدم وحسابی بحث بالا میگیره، جدیدا احساس میکنم خیلی کم صبر و تحمل شدم فشار همه کارها یک طرف، اینکه بخوام حواسم به رفتارم با همسرم باشه خیلی سخت شده
واقعا راه حلی نیست برای اینجور آدما ؟؟؟؟
آخرین بار اینقدر عصبانی شدم که ازش خواستم از هم جدا شیم گفتم دیگه نمیتونم تحمل کنم رفتارش رو، قول داد همه چیز رو درست کنه ولی من میدونم دوام این قول یه هفته هم شاید نباشه..... ،میدونید خودشم قبول داره کارش اشتباهه و بیشتر اوقات رفتارای پدرشو بد و بی عقلانه میدونه ولی خودشم نمیتونه ترکش کنه وقتیم میگم مثل پدرتی عصبانی میشه الان ۷ساله که باهمیم و سر همین موضوع درگیرییم!!!!!!!!