2794

مشکلات دوران عقد

5816 بازدید 5 تبادل تجربه

سلام دختری۲۵ ساله هستم  همسرم 34ساله

6ماهه عقد کردم منو شوهرم قبل عقد همه حرفامونو زدیم و بهش گفتم خواسته ها و آرزوهام چیه اونم گفت همه رو براورده میکنه برام و خوشحال بودم از این نظر اون خیلی خوبه حاضره برام همه کار بکنه که خوشحال باشم اما یکم خسیس هم هست و وقتی چیزی میخوام میزنه تو ذوقم حتی اگه محیاش کنه برام  تو عقد سفر یک هفته ای رفتیم اونم برا خرید عروس مادرشم باهامون بردیم چون اگه خونه بمونه با شوهرش دعوا میکنن کارد و پنیرن!

جلو مادر شوهرم تو سفر منو شوهرم چندبار سر چیزای الکی بحثمون شد اونم شنید  وهمش بهم زخم زبون میزنه تو بلد نیستی واز این حرفا

اما پسرش اخلاقش خیلی تنده حتی سر مامانش هم داد میزنه الکی الکی ولی هر چی پیش بیاد از چشم من میبینن هم خودش هم مادرش.

میترسم بعدا نتونم دخالت ها و رفتارهای مادر شوهرمو تحمل کنم شوهرمم هر چی میشه بینمون میره بهش میگه چون خیلی مامانیه

از طرفیم خود مادره منو برا پسرش انتخاب کرد و بعد پسرش منو دیدو تایید کرد میترسم بعدا اذیتم کنه بهم بگه که کاش تورو برا پسرم نمیدیدم
چون حس میکنم مادر شوهرم پشیمونه نمیخواد این ازدواج سر بگیره منو همسرم همو دوست داریم البته شک دارم آلان اون دوستم داشته باشه
 بعد عروسی توی یک ساختمون زندگی میکنیم 

من و شوهرم بالا هستیم مادرش و پدرش پایین

ولی بیشتر مادرش بالاست خیلی به پسرش وابسته ست

بگین چیکار کنم خیلی میترسم بعد ازدواج مشکلاتم زیاد شه بخاطر وجود اخلاق تند همسرم من تیرماهیم اون بهمن ماهی

هردومون خیلی حساسیم
و شوهرم اصلا از بحث کردن خوشش نمیاد

هرچی بگم بهم میگه پیله میکنی الانم احساس میکنم ازم زده شده با اینکه من بحث نمیکنم اون زیادی حساسه کافیه بگم اونروز گفتی فلان چیزو برات میگیرم نگرفتی! اون عصبانی میشه و میگه چرا میبینی هروقت ما خوبیم میای خراب میکنی!! نمیدونم چطور حرفامو بهش بزنم همش به این فکر میکنم اون عاشقم نیست با اینکه میگه هیچی نمیتونه جدامون کنه و هیچکس منو مجبور نکرده خودم میخوامت ولی تا دیروز بهم گفت تو یه اخلاقی داری که هر کس جای من بود الان تمومش کرده بود!!

ازش پرسیدم چه اخلاقی حرفش خیلی ناراحتم کرد من این همه ازش اخلاق تند میبینم و گذشت میکنم اما اون نه !

قبل عقد هم من بهش گفته بودم علاقه هامو و اینکه دوست دارم کلاسهای مختلف برام اونم با این قضیه مشکل نداشت ولی الان دارم فکر میکنم گولم زده چون میگه من نسبت به زنم حساسم نمیخوام بره بیرون همیشه هم میگفت خوشبختت میکنم و هرچی تو.بخوای اما دیروز بدرقه پرید بهم گفت من خیلی خسیسم و دست و دلباز نیستم

البته فرداش که دید ناراحتم گفت داشتم امتحانت میکردم

کمکم کنید

اطلاعات تکمیلی

سن 25 جنسیت زن شغل هیچ وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

درود بر شما

تعریف افراد مختلف از واژه‌ها و عبارات، متفاوت‌ه. شاید رفتاری که از نظر یک نفر، خساست هست از نظر یک فرد دیگه خیلی معمولی باشه. برچسب زدن به دیگران مثلا گفتن اینکه تو خسیس هستی باعث میشه دیگران دقیقا بر حسب اون برچسب رفتار کنن. برای مثال، وقتی من مدام به طرف مقابلم بگم تو دروغگو هستی، او واقعا دلیلی نداره برای اینکه راستگو باشه. چه راست بگه چه دروغ، من دروغگو می‌دونم‌ش. پس او هم می‌تونه راحت بهم دروغ بگه. بنابراین به جای خسیس خطاب کردن همسرتون، این نکته رو در نظر داشته باشید که او قبل از ازدواج با شما سال‌ها به این شیوه زندگی کرده و هماهنگ کردن معیارها و روش‌ها در صورتی که دو نفر مایل به همکاری باشن، امکان‌پذیر هست. و لطفا این نکته رو هم مد نظر قرار بدید که همسر ما غول چراغ جادو نیست. و قرار نیست ما با ازدواج، به آرزوهامون برسیم. اگر آرزو و خواسته‌ای داریم، می‌تونیم برای به دست آوردن‌ش تلاش کنیم و همسرمون هم در این مسیر همراه ما خواهد بود.

اگر نمی‌خواهید دیگران در روابط شما و همسرتون مداخله کنند، خودتون چنین شرایطی رو مهیا نکنید. در حضور دیگران، درباره‌ی اختلاف نظرهاتون بحث نکنید و صحبت رو به زمان دیگری موکول کنید.

مادر همسر شما هنوز بهتون نگفته‌ن که از معرفی شما به پسرشون پشیمون هستن. هنوز شما ازدواج نکردین که مادر همسرتون بخوان دائم در منزل شما حاضر باشن. با این قبیل قضاوت‌ها و پیش‌بینی‌های منفی، خودتون رو آزار ندید و ذهن‌تون رو نسبت به دیگران و آینده منفی نکنید.

گذشت کردن گاهی لازم هست اما کافی نیست. راهکار دائمی هم نیست. شما چقدر می‌تونید در برابر "من حساسم و نمیخوام زنم بیرون بره" گذشت کنید؟ این خیلی خوب‌ه که می‌خواهید نحوه‌ی صحیح گفتگو با همسرتون رو یاد بگیرید. سعی کنید در صحبت‌هاتون از شخص خاصی اسم نبرید و بدگویی نکنید. به جای ملامت کردن همسرتون، در آرامش و با احترام، شرایط رو به ایشون توضیح بدید. احساس‌تون رو بگید و درخواست‌تون رو روشن و شفاف طوری که کاملا قابل درک باشه بیان کنید. حل مسائل‌تون رو به بعد از جشن عروسی موکول نکنید و در صورت نیاز، حتما به صورت حضوری از یک زوج‌درمانگر کمک بگیرید.

به خدای بزرگ می‌سپارم‌تون

تجربه شما

login captcha

خیلی ببخشید ازدواج بالن آرزو نیست چرا فکر میکنید باید آرزوهاتونو به همسرتون بگید تا برآورده کنه؟ اصلا چرا میگی چرا اینو برام نخریدی؟؟ تصورمون از ازدواج نباید این باشه اگه هر چی گفتیم برامون بخرن یعنی مرد خوبین!!

من تجربه ام با توجه به صحبت‌های مشاور محترم که خیلی کامل توضیح دادن اینه که در حضور دیگران بحث نکنید منم قبلا این اشتباه داشتم و خودم این اجازه رو به دیگران میدادم که دخالت کنن. 

به نظر من دوران نامزدی و بعد عقد دوران خيلی مهمی تو ازدواج هست و خيلی از مشكلات كه در اين دوران به وجود مياد نشانه ست و از مشكلات مهم در زندگی آينده خبر ميده و نبايد به راحتی از كنارشون گذشت و نبايد با رفتارهای اجتنابی و تظاهر به سازگاری در اين موارد عكس العمل نشون داد بلكه بايد ريشه يابی كرد و در حد توان برای برطرف كردنش تلاش كرد

بحث و دعوا تو همه مراحل هست. فقط مدیریت کن بحثتونم شد نگهدارین ناراحتیتون تو تنهایی بگین بعضی مردا اخلاق تندی دارن وکم تحملن سخته زندگی باهاشون

از همون اول داستانت ثانیه ثانیه فیلم (ملی و هزار راه نرفته اش) برام تداعی شد