کنترل کردن رابطه

سلام. من کارشناس ارشد زبانم. ده ساله پیش با یه آقایی آشنا شدم به قصد ازدواج،بعد از سه چهارسال اون رابطه به دلایلی بهم خورد، من دچار افسردگی شدم، ولی با کمک مشاور و پشتکار خودم به ادامه تحصیل رو اوردمو ارشد قبول شدم. اون آقا بعد از پنج سال افسرده به علت شکست در ازدواج ناموفقش دوباره به طرف من رو آورد و من‌ به علت علاقه زیاد ایشون رو پذیرفتم، ولی این آقا همچنان در رابطه پایدار نبود و به علت گرفتاریهای خودش، در رابطه با من گاهی بود و گاهی نبود. من هم ناراحت شدم و بلاک کردم و خواستم تا بره برای همیشه.‌که به مدته یک ساله ازش خبری ندارم. 

من با یه آقایی به تازگی آشنا شدم، ایشون به من محبت میکرد، ولی من نگران بودم، نگران بابت اینکه اگر مخاطب قبلی برگشت و این مخاطب جدید همچنان حضور داشت باید چیکار کنم!(چون در دلم هنوز اون قبلی رو دوست دارم).(و البته من دچار بیکاری و فکر و خیالهای منفی هم هستم، چون‌ کار مناسب هنوز پیدا نکردم)

و تصمیم گرفتم تا مخاطب جدید رو از خودم طرد کنم،و شروع کردم‌ به انجام کارها و رفتارهایی که در شان من نبود. و ایشون بهت زده به من گفت من در کنار تو امنیت ندارم. من از کار خودم‌ پشیمون شدم ولی ایشون دیگه نپذیرفت. یعنی من رابطه جدید و خوبم رو به خاطر ترس از کسی که در زندگیم نیست از دست دادم.(کتابهای زیادی در این زمینه خوندم ولی در عمل عاجزم) .

این اتفاق باعث شده برنامه ریزیهام در زمینه درسی و کسب مهارت ،بدون انگیزه ناتموم بمونه.

لطفا به من بگین چه جوری هیجانات و احساس ترس رو، کنترل کنم و بتونم با شجاعت یک رابطه رو کنترل کنم؟ و چه جوری متعادل با مخاطب جدید رفتار کنم؟

از توجه و راهنماییتون صمیمانه سپاسگزارم