سلام عزیزم، سوال خوبی در ذهنت شکل گرفته چون تا وقتی از این مرحله عبور نکنی، نمیتونی برای موفقیت فردی خودت برنامه بریزی و اقدام انجام بدهی،
یعنی یک جایی باید به این نتیجه برسی که والدین من انسانهای کاملی نیستند و هر آنچه که از آنها رنج یا محبت به من میرسد تمامِ آن چیزی است که او میتواند انجام بدهد،
انتظارات ما از والدینمان ما را محدود و ناکام میکند، من متاسفم که مادری عزت نفس فرزند خود را با مسخره کردن خدشه دار میکند اما میخواهم بدانی در این اقلیم و فرهنگ کاری بسیار شایع است و از سر ناآگاهی است و هرگز آنها فکر نمیکنند حرفهایشان چقدر برای شما میتواند مهم باشد و اگر هم فکر کنند قبل از اینکه زخمهای خودشان را شفا بدهند توان انجام رفتاری غیر رفتاری که به آن عادت کردهاند و اغلب با خودشان هم اینگونه رفتار شده است را ندارند!
پس لازم است از یک جایی به بعد خودتان مسولیت زندگیتان را بپذیرید و قبول کنید مادر شما همینقدر بلد است، در رابطه با دوستتان این شما هستید که باید انتخاب کنید چه رفتاری بکنید
با چه کسی دوست باشید و با چه کسی نباشید
رفتار شما به سایرین اجازه میدهد در تصمیم شما دخالت کنند
وقتی مشکلی دارید لزومی ندارد مادر شما در جریان مسله بین شما و دوستتان باشد خودتان با کمک مشاور و مربی خودتان مسلهتان را حل کنید
به شما پیشنهاد میکنم حتما برای توسعه شخصیت و استقلال روانی خودتون به یک روانشناس یا مربی توسعه فردی مراجعه کنید تا در کنار یک متخصص خردمند یاد بگیرید چطور از خودتان دفاع کنید و اجازه آسیب ندهید ،
یادتان باشد شما هرگز نمیتوانید مادرتان را عوض کنید اما میتوانید واکنش ها و عملکرد خودتان را جوری که کامیابی بیشتر شما منجر بشود تغییر بدهید، در این زمینه آموزش بگیرید این آموزشها لازم هستند و آینده شما رو شکل میدهند.
مادر منم اینطور بود ازدواج کنی درست میشه تو هم یادت میره
نیاز نیست به دوستت توضیح بدی رابطه را ادامه بده و جلو مادرت زیاد باهاش نباش حساس نشه