2794

وابستگی شوهرم به خانواده اش

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 56 بازدید

سلام خسته نباشید.ممنون میشم راهنماییم کنید.من و شوهر هر دو ۲۰ سالمونه. دوساله ازدواج کردیم.الان هم یه نی نی تو راه داریم. ما تو یه اتاق خونه پدرشوهرم زندگی میکنیم. شوهرم تک فرزنده. شوهرم اخلاقش خداروشکر خوبه.پدر و مادرش هم خوبه.فقط یه مشکل هست که زیاد ازش توقع دارن. چون تک فرزنده شون شوهر منه. مثلا ما یه ساعت که میریم بیرون بارها زنگ میزنن. یا ما اگه همراشون جایی نریم مادرشوهرم میشینه گریه میکنه.پدر و مادرش هیجا بدون ما نمیرن اگه هم برن زود میان میگن دلمون تنگ شد. یا همیشه انتظار دارن پیششون زندگی کنیم.و اگر مثلا به مادرشوهرم بگم راحت برین سفر میگه من یه بچمو که تنها نمیذارم. یا در کل انگار من ازدواج نکردم. فقط از خانواده خودم نقل مکان کردم یه خانواده دیگه. خسته میشم اصلا همیشه و همجا باید تحت اختیار اونا باشم. بداخلاق نیستن فقط خیلی انتظار دارن. من چه رفتاری باید داشته باشم؟ اگه بگم مامان جون پسرتون دیگه زن گرفته میگه من که تنهاش نمیذارم. منظور من رو یه جوری تعبییر میکنن انگار من میخوام بچه شون رو ازشون بگیرم. البته ناگفته نماند شوهرمم خیلی به خونوادش وابسته ست. من دارم کلافه میشم.لطفا یه راه حل خوب بهم بدین.

پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام عزیزم ، مسله ای که شما عنوان کردید گویای شخصیت وابسته همسر شما و پدر و مادرشون است، بدیهیه که شما خسته و کلافه بشید تا زمانیکه همسرتون به این مشکلشون آگاهی پیدا نکنند و تصمیم به درمان نگیرند متاسفانه از شما کاری ساخته نیست ، بهترین کار این هست که با همسرتون به یک درمانگر مراجعه کنید یا از ایشون بخواهید برای رشد رابطه بینتون و همینطور آینده فرزندانتون  جلساتی رو با یک روانشناس صحبت کنند.
 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha