سلام همراه عزيز ✋🏻
ممنون از اينكه مارا انتخاب كرديد
بخشش ،آمادگی برای رهايی از رنج های گذشته و تصميمی است برای پايان دادن به مشكلاتی كه از گذشته با خودداريم .بخشيدن آسان است اما نيازمند زمان است .برای اينكه بتوانيد راحت تر ببخشيد بايد موانع بخشش را از سر راهتان برداريد و فكر و بينش خود را نسبت به آنها تغيير دهيد.گاه ممكن است قضاوت های نادرست ما مانع از آن شود كه بتوانيم ديگران را ببخشيم -بنابراين هيچ گاه ديگران را بدون توجه به شرايط خاص
خودشان قضاوت نكنيم ..
دوست عزيز
فكر كنيد كه خودتان هم كامل نيستيد و طبيعتا در مراحل زندگي تان حتما كاری انجام داده ايد كه ديگران را ناراحت و رنجونده ايد .سعی كنيد از يک زاويه ديگر به آن خاطرات ناراحت كننده فكر كنيد. اگر شما در ايجاد آن خاطرات تلخ نقش داشته ايد سهم و نقش خودتان را بپذيريد واز آن اتفاق درس و تجربه بگيريد .بخشيدن را تمرين كنيد كه هم بخشيدن خود و هم بخشيدن ديگران را شامل ميشود .دست از سرزنش كردن خود برداری اگرهم ديگران را به خاطرايجاد آن خاطرات تلخ در زندگی تان سرزنش ميكنيد،با خشم و نفرت از آنها فقط خودتان را عذاب ميدهيد،به خاطر آرامش خودتان آنها را ببخشيد.
در مورد خاطرات تان بنويسيد ،تمام احساسات منفی و نامطلوبی كه آن خاطرات را درشما زنده ميكند را بنويسيد ،اين روش به تخليه هيجانات شما بسيار كمک ميكند .
خودتان را جای آنها بگذاريد ،ببينيد چرا آنها دست به چنين كارهايی زده اند و از خودتان بپرسيد "كدام رفتار من باعث شده تا آنها چنين رفتار كنند ؟"
و هميشه همه را خوب ببينيد و بدانيد كه هيچ كس از ابتدا خطاكار نبوده و هيچ كس قصد آزاو و اذيت ديگری راندارد .پس برای سلامت جسم و روان خودتان هم كه شده همين حالا تصميم بگيريد و بخشيدن را تمرين كنيد.
برای خودتان ارزش قائل شويد ،و خودتان را دوست داشته باشيد.كينه سبب بيماری ميشود پس برای خودتان بنويسيد و با خودتان تكرار كنيد :بخاطر اين ميبخشم چون خودم هم خالی از اشتباه نيستم ،وخودم را دوست دارم پس اول خودم را ميبخشم و بعد ديگران را ميبخشم .
شاد وموفق باشيد🌷🙏🏻
پاسخ درود بر شما اولین نکتهای که در نوشتهی شما توجه بنده رو به خودش جلب کرد، ارتباط دادن مسائل نامرتبط به همدیگه هست. مثلا اینکه همسر شما در بحث پدرشون با پدر شما – بحث 2 برادر در واقع – مداخله کردند. ی...
پاسخ با سلام دوست عزيز شما در اين شرايط بهترين رفتاری كه ميكنيد واكنش خنثی است يعنی متوجه فرديت و مستقل بودن شخصيت همسرتون باشيد و بهشون اجازه بديد خودشون تصميم گيری كنن . هرچه بيشتر در اين مساله مداخله كن...
پاسخ چه بیماری ای را تشخیص دادند؟ کاتاراکت مادرزادی؟ هیپرپلازی زجاجیه؟....با تفاسیر شما متاسفانه احتمالش کم است ولی بدون تشخیص قطعی نمیشود نظر قطعی داد
منم اون اوایل از این اشتباها میکردم گفتن رفتار بد اونا به بقیه فقط کارو بدتر میکرد الان بعد ۱۸ سال زندگی مشترک یاد گرفتم هیچ حرفی رو از خونه مادرشوهر به خونه مادر خودم نبرم و برعکسش!
در ضمن اونا کار خودشون رو میکنن فقط بهترین کار اینه که آدم باهاشون خیلی قاطی نشه همیشه یه فاصله ایمنی باید رعایت بشه زیاد نباید با فامیل شوهر صمیمی شد باید رفتارت محترمانه ولی رسمی باشه هر وقتم اذیت کردن باید یه مدت اون طرفا آفتابی نشی بدون اینکه دلیلش رو بگی! کلا هرچیزی که دور از دسترس تر باشه ارزشش بیشتر میشه
این مشکل رو خیلی ها دارن ،متاسفانه خانواده شوهر چشم وگوش بسته رفتارای زشتی رو نشون میدن که دل آدم رو سیاه میکنه... الانم اگه خوب شدن همونجور که خودشون گفتن بخاطر پیشرفت های مالی بوده نه بخاطر خودشون .... چون همیشه همیشه همیشه مادرشوهر و خواهرشوهر وقتی ببینن شوهرتون وضع مالی بهتری نسبت به قبل داره به ظاهر بهتر رفتار میکنن چون ۱۰۰% چشمی به جیب شما دارن. همون بهتر که قهر بمونید وسال به سال اونا رو نبینید
ولی باور کنید که بعضی از آدمها را نمیشود ده بیست یا صد بار بخشید.
مگر چقدر زنده هستیم یا قلبمان جا دارد که آدمهای منفی را در خود جا دهد؟؟؟؟
چشمها را باید شست جور دیگر باید دید....باید از منظر چشم آنها به قضیه نگاه کنی و ببینی حرف آنها چیست و چه میخواهند بی منطق ترین آدمها هم با گذشت و محبت از پا درمی آیند و زانو میزنند مگر مواقع نادر برای بعضی ها که گذشت و محبت را پس میزنند که آن هم با سکوت میشود رفتارشان را اصلاح کرد.
سلام دوست عزیز به نظر من رفتارهای خانواده همسرت برای شما خیلی مهمه که با وجود اینکه از رفتارهاشون دست کشیدن ولی بازم ذهنتون مشغوله و نمیتونید بی تفاوت باشید پس با بخشیدن اونها به خودت کمک خیلی بزرگی میکنی، خودت رو جای اونا بزار یا مثلا خودت رو مادرشوهر فرض کن توی ذهنت و تا جایی که میتونی به اونا حق بده و این رو بدون که بالاخره بالارفتن سن و سایر مشکلات زندگی آدم رو از اون سرزندگی در میاره و بالاخره ده سال گذشته و فقط دلیلش اونا نیستن مسلما و این گذر زمان این حس رو برای همه ما به وجود میاره، خودت رو دوست داشته باش و کتابهای در مورد فکر مثبت بخون.
خونوادت فکر میکنن شرایطتت بده و تقصیر اونا رو بزرگتر میکنن در صورتی که میتونن آتیش ماجرا رو بخوابونن من خودم خیلی جاها از خونوادم شاکیم که چرا اینکارو کردن و منو به بدبخت کردن چرا مثل بقیه پدر و مادرا منو نصیحت نکردن سخت نگیر و ول کن . الانم که گذشته خودتو عذاب نده . عمرت همین ده سال نبوده که بازم قراره زندگی کنی از این به بعد هیچی به خونوادت نگو هیچی. و بعدشم اینکه بگذر اتفاقیه که افتاده ، دیگه طی این ده سال هم خونوادتو شناختی هم خونواده همسرتو . دور شوهرت بچرخ بذار همه جوره هواتو داشته باشه، شوهرت پشتت باشه دنیا هم ازت راضی باشن فایده نداره پس نه خونوادت نه خونواده شوهرت هیچ اهمیتی ندارن فقط شوهرتو بجسب و الکی زندگیتو تلخ نکن
سلام به خانم حسینی مشاور عزیز
من الان ۲۹ سالمه در دوران دانشحویی تقریبا از ۲۱ سالگی با آقا پسری آشنا شدم ترم آخر بودم اوشون تهران و من شیراز هستم خلاصه ما با هم موندیم تا در نهایت سال شهریور ۹۶ خواستگاری انجام شد و با اختلافات موجود شهریور ۹۷ عقد کردیم خانواده همسرم به دلیل داشتن چندین تجربه ازدواج دوستی ناموفق در بین بستگان نزدیک کلا دیدشون به ازدواج ما بخصوص بنده بسیار بد هست، من هر کاری هم که میکنم مادر شوهرم ذهنیتی بدی نسبت به من داره خییییلی بهشون محبت میکنم از دکتر بردن و کادو خریدن بگیر تا انجام کارای خونشون و...... ولی بازم رفتارشون باهام خوب نیست و اذیت میشم بعضی وقتا انقدر از رفتارش اذیت میشم که واقعا نمیتونم ساکت باشم و یه چیزی میگم همونو میکنن داستان و به شوهرم انتقال میدن و بحث میسازن
ولی من و شوهرم عاشق همدیگه هستیم و خداروشکر مشکلی باهم نداریم هر دو کار کردیم با هم پول جمع کردیم که خونه بخریم من حتی گفتم جشن عروسی نمیخوام طلا نمیخوام (خانواده همسرم هیچ کادویی برام نخریدن طلا نخریدن شوهرم میخواست بگیره منم گفتم نمیخواد)
شما بفرمایید من چه کنم
ممنونم
درسته که بخشش کار خیلی پسندیده ای هست و نتیجش آرامش هست ولی بعضی موارد خصوصا در مورد بعضی آدم ها بخشش دادن فرصت دوباره به طرف مقابل برای ناراحت کردن مجدد ماست
من به شخصه اولین مرتبه که کسی ناراحتم کنه رو میبخشم ولی بار دوم رو هرگز
سلام خسته نباشید من تو زندگی مشکلات زیادی چون شوهرم همش باخانوادش هست بیشتر وقتشو برای اونا میذاره کاری که برای اونا میکنه هیچوقت برای من نمیکنه 4 ساله که ازدواج کردم